ابراهیم پیره

ابراهیم پیره

داستانی کوتاه از سید ابراهیم پیره

حمید را یادت هست ننه، چند بار او را دیده ای. هر بار که می آمد مرخصی، نامه های بچه ها را می آورد. خانه شان دو سه کوچه پایینتر از ما بود. آخرین بار نامه من و قاسم را که برایت آورده بود، یک سیب رسیده تعارفش کرده بودی.
طراحی و تولید: ایران سامانه