همين عشق و علاقه به امام، او را به سوي صحنه هاي كارزار كشانيد و به عضويت بسيج سپاه پاسداران اشنويه درآمد و هميشه به طور داوطلبانه در عملياتها شركت مي كرد.
همواره به فكر مردم روستا تلیم خان بود و به خانه هاي آنها سر مي زد و به وضع زندگي و اوضاع و احوال آنان رسيدگي مي كرد، به درددل هاي آنان گوش مي داد و تا جايي كه در توانش بود به آنها كمك مي كرد.
حتی زمانیکه در ارتش خدمت می کرد، در لباس شخصي در راهپيمايي ها و تظاهرات خياباني شركت می کرد و همگام با مردم بود و فرامين امام خميني (ره) را لبيك میگفت.
هنگامي كه در دانشگاه فيليپين پذيرفته شد، متوجه حمله گروهكهاي ضد انقلاب شد و از تحصیل منصرف شد و تصمیم گرفت كه بعد از شركت در درگيريهاي با ضدانقلابيون و آرامش انقلاب به ادامه تحصيل بپردازد.