نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "فرمان بُرداران قوام" که زینب خزایی زندگینامه شهدای روستای یوسف آباد قوام در آن روایت میکند، میخوانیم: «بعد از شهادت شهید «محرمعلی یزدی»، هوای جبهه و ادامه دادن راه شهید توی سرم افتاده بود. به همین دلیل با دستکاری کردن شناسنامه و ثبت نام در بسیج مرکزی سپاه شهریار آماده اعزام به جبهه شدم، ولی نمیدانم چه کسی به خانواده و مادرم اطلاع داده بود.»
عزیز یزدی برادر شهید "محرمعلی یزدی" روایت می کند: برادر بزرگترم به منزل آمد و گفت: محرمعلی مجروح شده و فردا باید بریم بیمارستان ملاقاتش! با شنیدن این حرف دلم آشوب شد. دوست داشتم ساعت ها هر چه سریع تر بگذرد و صبح شود که داداش را ببینم.