شهید حسن رامه ای

شهید حسن رامه ای
با ستاره‌ها؛ معرفی شهید «حسن رامه‌ای»

خدایا! مرا با شعله‌ای از عشق به امام حسین(ع) بسوزان

نوید شاهد استان سمنان به مناسبت هفته دفاع مقدس، موشن‌گرافیک با ستاره‌ها را که به معرفی شهید «حسن رامه‌ای» پرداخته است، برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.

همه از فرمانده خجالت کشیدند

نوید شاهد – هم‌رزم شهید "حسن رامه‌ای" نقل می‌کند: «به گردان امام حسین (ع) در عملیات بیت‌المقدس، مأموریت داده شد. زمستان بود و هوا خیلی سرد. برف هم نرم نرم می‌بارید. شیخ حسن، فرمانده دسته بود. چون شب بود، مشخص نمی‌شد که چه کسی سوار شده. بعضی معترض بودند و می‌گفتند: خودشون که با کامیون نمی‌رن تا بفهمند بچه‌ها چی می‌کشن ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید والامقام دعوت می‌کند.

هدیه‌ای که مونس دلتنگی‌ام می‌شود!

نوید شاهد – خواهر شهید "علی‌محمد ملکی" نقل می‌کند: «پای شیر آب، لباس می‌شستم. علی‌محمد وارد حیاط شد. انگار چیزی پشتش پنهان کرده بود. گفت: چشمات رو ببند. چشم‌هایم را روی هم گذاشتم. او هم بسته کادویی را توی دستانم گذاشت و ...» نوید شاهد سمنان به مناسبت دهه فجر، شما را به مطالعه خاطرات این شهید والامقام دعوت‌می‌کند.

او شب آخر برات شهادتش را گرفت | ویژه نامه روحانی شهید "حسن رامه ای"

شهید "حسن رامه‌اي" هفتم بهمن 1344 در شهرستان گرمسار ديده به جهان گشود. وی بيست و سوم شهريور 1367 با سمت فرمانده گروهان امام سجاد در مريوان بر اثر انفجار مین و اصابت تركش به شهادت رسيد. نوید شاهد سمنان ویژه نامه ای را برای این شهید والامقام منتشر کرده است که توجه شما را به خواندن آن جلب می کنیم.این ویژه نامه مجموعه ای از تصاویر،خاطرات،وصیت،زندگی نامه و دلنوشته های این شهید گرانقدر است که تقدیم حضور مخاطبین می شود.

دست نوشته ای از بهشت / نوشته های عارفانه شهید "حسن رامه ای"

نوید شاهد سمنان همزمان با سالروز ولادت شهید "حسن رامه ای" دست نوشته ای زیبا از فرمانده گروهان امام سجاد (ع) را منتشر کرد.

شهید"حسن رامه ای" در قاب دوربین

نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت شهید"حسن رامه ای" فرمانده گروهان امام سجاد(ع) تصاویری از این شهید والامقام را برای علاقمندان منتشر می کند.
زندگی نامه طلبه شهید حسن رامه ی

زندگی نامه فرمانده گروهان امام سجاد (ع) طلبه شهید حسن رامه ای

یکی ازهمرزمان حسن می گفت هیچ وقت نشنیده بودیم حسن دردعای توسل بلند گریه کند اما در شب شهادت گویی پیغام وصل را دریافته بود و بوی بهشت او را بی تاب کرده ضجه ای همه جارا پرکرد سپس عطر شفاعت اورا برگرفت وبه اهل بیت عشق واصل شد
یار محمد عرب عامری

«من از دیار حبیبم» خاطرات از روحانی شهید حسن رامه ای

پرسیدم: « چته؟ چرا اینقدر گرفته اي؟ » چشمانش را از زمین بر نداشت. گفت: « پرویز قدیری، علی رضا رشمه ای، محمدرضا عاشور، مجتبی مداح، تو چه میدونی اینها کی بودن؟ پرویز شهید شد، دلم به بقیه خوش بود. علیرضا رفت، هنوز دوتاشون بودن. حالا موندم تنها!

خاطراتی از روحانی شهید حسن رامه ای

من از دیار حبیبم عنوان کتابی است به قلم یارمحمد عرب عامری که صفحاتی از زندگی روحانی شهید محمد حسن رامه ای را به رشته تحریر درآورده است.
طراحی و تولید: ایران سامانه