شهید عبدالرحمن ملکی

شهید عبدالرحمن ملکی

خاطره روز نوشت شهيد عبدالرحمن ملکی (2)

آنها چند نيروي مسلح با چند کاليبر 50 با ما فرستادن تا سنندج ساعت 6 بود که به سنندج رسيديم و آن غروب يکي آمد و اسم ما را نوشت و ما را به آسايشگاه برد ما آنشب آنجا بوديم کارون بعد هم بعد از ظهر رفتيم شهر و چند ساعتي توي آن شهر قدم زديم و آنها بما گفتند چيزي توي شهر نخوريد ممکن است شما را سمي بکنند و بعد ساعت 5 به پادگان اعزام نيرو توحيد برگشتيم و آن شب ما هم در آن پادگان بوديم صبح بعد بما اسلحه دادن و به ما گفتن خودتان را آماده کنيد که تا يک ساعت ديگر شما را مي بريم جلو .

خاطره روز نوشت شهيد عبدالرحمن ملکی (1)

ساعت 10 صبح به ما خبر دادند که 3 شهيد آوردند و ما رفتيم تشيع جنازه آن شهيدان و تا ظهر برگشتيم آن موقع ساعت 12 بود ما رفتيم به مسجد و نماز را خوانديم و با بچه ها توي آسايشگاه رفتيم و چند ساعتي استراحت کرديم موقعی که بيدار شديم تقريباً ساعت 4 بود همه از پادگان بيرون رفتيم و توي خيابان ايستاديم تا يک اتوبوس آمد و ما سوار شديم رفتيم منطقه فاو...
شهادت 9 مهر؛

آلبوم عکس شهید «عبدالرحمن ملکی»

شهيد عبدالرحمن ملکی سال 1344 در روستاي " کره موچي " از توابع شهرستان لامرد ديده به جهان گشود و در 9 مهر ماه 1362 در سن 18 سالگي نداي حق را لبيک گفت و به شهادت رسید.
مروری بر زندگی و وصیت نامه شهید عبدالرحمن ملکی؛

تا آخرين قطره خون خود از اين انقلاب پاسدارى كنيد

انقلابى كه خونبهاى هزاران شهيد و معلول است، انقلابى كه با رهبرى قاطعانه امام امت خمينى بت شكن پيروز شده. پس برادر و خواهر، بر من و تو است كه تا آخرين نفس بجنگيم.
طراحی و تولید: ایران سامانه