شهید حسن صفائیان

شهید حسن صفائیان

دعای پرفیض کمیل به یاد شهدای مهدی‌شهر برگزار می‌شود

دعای پرفیض کمیل، امشب به یاد شهدای والامقام شهرستان مهدی‌شهر برگزار می‌شود.
گفتگو با فرزند شهید «حسن صفائیان»

ماجرای تکان‌دهنده پدری که در آغوش فرزند دانش‌آموزش به شهادت رسید

«مهدی صفائیان» گفت: «دوان دوان به بالای سر پدرم رفتم و دیدم لبخند می‌زند و تیر خورده است. زمین و زمان پیش چشمم تیره و تار شد. اسلحه‌ام را به سمت دشمن گرفته بودم و فریادکنان شلیک می‌کردم علف‌ها را می‌کَندم و بر سر و صورت خود می‌ریختم، نمی‌دانستم چه کنم تجربه‌ای نداشتم و تنها یک دانش‌آموز ۱۸ ساله بودم. دنیا روی سرم خراب شده بود. صورت او را به طرف کربلا کردم و در بغلم جان داد.»
روایتی از شهادت حسن صفائیان در آغوش پسرش

پدرم در آغوشم رو به کربلا شهید شد

پدرم می‌گفت: من باید تیربارچی باشم. آن‌ها می‌گفتند شما نمی‌توانی تیربارچی شوی و برای این کار مهارت نداری. پدرم گفت: حاضرم با تمام بچه‌های گردان مسابقه تیراندازی بدهم، اگر کسی امتیازش بیشتر شد من حاضرم کنار بروم و امدادگر شوم. شهید «محب شاهدی» یک مسابقه تیراندازی گذاشت و پدرم در این مسابقه اول شد
طراحی و تولید: ایران سامانه