روز شمار شهادت
شب قبل از شهادت برادرم خواب دیدم که هر دو تای ما در یک باغ بسیار زیبا و پرگل و میوه داریم قدم می زنیم(آن موقع من ماههای آخر بارداری را می گذراندم) در مورد دخترش که تازه به دنیا آمده بود حرف می زدیم و مرتب می گفت خواهر جان دَیِن دخترم به گردنت ، مواظبش باش...