شهید حمیدرضا فرائی

شهید حمیدرضا فرائی

ماجرای یک روز قبل از رفتن حمید

«یک روز مانده بود به رفتنش. مرا پیش خود نشاند و توصیه‌هایی به من کرد. مخصوصا در مورد پدر و مادرم زیاد سفارش کرد و از من خواست در نبودش مراقبشان باشم.» آنچه خواندید بخشی از خاطرات خواهر شهید است.

"حمیدرضا" در فعالیت‌های انقلابی حضور فعالی داشت

نوید شاهد – شهید "حمید رضا فرائی" در زمان انقلاب در تظاهرات و فعالیت‌های انقلابی حضور فعالی داشت و در مسجد حضرت علی اکبر علیه السلام فعالیت می کرد.

خاطره ای از شهیدحمیدرضا فرائی/ راز

خواهر شهید حمیدرضا فرائی در خاطرات خود می‌گوید: چند روزی به پایان مرخصی اش مانده بود. سا کش را آورد و وسایلش را جمع کرد. احساس می کردم می‌خواهد چیزی به من بگوید...
طراحی و تولید: ایران سامانه