شهید مهران اقرع

شهید مهران اقرع

«خنده‌های مهران» کتاب شد

نوید شاهد- «اواخر دوره آموزشی مهران، ستادکل نیروهای مسلح کلا هشت نیرو می‌خواست از بچه‌های دانشگاه پلیس. من با جناب سرهنگ مرادی از دوستان هم دوره‌ خودم تماس گرفتم که اگر می‌شود و شرایطش را دارد اسم مهران را هم بنویسند که محل خدمتشان می‌شد تهران. سه چهار روز بعد مهران خبردار شد که اسم او هم در لیست ستاد کل هست. گفته بود من که درخواست نکردم! گفته بودند احتمالا پدرت یا کس دیگری تماس گرفته و تو را هم در لیست نوشته‌اند. به من زنگ زد که «بابا شما تماس گرفتی؟» گفتم «بله».» این بخشی از فصل «سفارش ممنوع» کتاب «مهران می‌خندد» است که پدر شهید آن را روایت می‌کند.

شهیدی که امام رضا (ع) خبر شهادتش را می دهد

نوید شاهد- پدر شهید مهران اقرع در خاطره ای تعریف می کند: شهید در عالم خواب دیده بودکه امام رضا (ع) یک انگشتر دست خودشان می کنند و یکی دیگر را هم  به برادرشان می دهند و بعد از این خواب متوجه می شود که عمرش به دنیا نیست .

«مهران می‌خندد» زندگینامه شهید مرزبان به چاپ رسید

کتاب «مهران می‌خندد» روایت زندگی شهید مهران اقرع وارد بازار نشر شد.

هداياي آسماني براي مادران بهشتي

مادران ديروز و امروز اين سرزمين ثابت كردند هر جا كه باشد و هر زمان كه دست دهد پاي آرمان‌هاي انقلاب ايستاده‌اند، حتي اگر اين ايستادگي به قيمت جان‌ دردانه‌هايشان تمام شود...
طراحی و تولید: ایران سامانه