شهید "محمدجعفر موسئی" در وصیتنامهاش مینویسد: حجاب، عفت و پاکدامنى را سرلوحه زندگى خود قرار بدهید و همیشه فاطمهوار و زینبگونه زندگى و مبارزه کنید...
دلم هُری ریخت، پاهایم سست شد و نشستم زمین. برگشت و خندهکنان گفت: «با این همه سفارش، هنوز نرفته، دلت لرزید؟ پاشو شیرزن!»... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همسر شهید «حجتالاسلام سید هاشم هاشمی» است که تقدیم حضورتان میشود.
شهید "مجتبى اسداللهى" در وصیتنامهاش مینویسد: از شما مىخواهم که با دشمنان داخلى و خارجى، ضد انقلابیون و فاسدین تا آخرین قطره خونتان مبارزه کنید و از پاى ننشینید...
پسر شهید «مرادعلی گودرزوندچگینی» میگوید: نیمههای شب بود که پدرم به خوابم آمد و لگد محکمی به پهلویم زد که هنوز گاهی دردش را احساس میکنم و گفت:... ادامه این خاطره جذاب را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
دخترش که به دنیا آمد تلفنی به او خبر دادیم و او رفته بود داخل شهر، شیرینی خریده و در جمع رزمندگان پخش کرده بود... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات مادر شهید «سید احمد طباطبایی زوارهای» است که تقدیم حضورتان میشود.
نزدیک من شد و گفت: این چیه سر کردی؟... به جای این چادر سیاه، از دیگران یاد بگیر و روسری سر کن!... ادامه این خاطره خواندنی از خواهر شهید« ابوالفضل خوئینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
گفتم: آقا حجت! تعداد تانکها خیلی زیاد است، یک لبخندی زد و گفت: اشکال ندارد خودشان میروند، خدا با ماست. تو فقط مواظب نفراتشان باش... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
شهید "علیرضا خیری اربط " عشق و علاقه وافری نسبت به جمهوری اسلامی و مملکت خود داشت و همیشه دفاع از کشور را یک وظیفه شرعی برای خود می دانست. او با ندای رهبر کبیر انقلاب اسلامی دوشادوش برادران به عنوان سرباز ارتش در جبهه ها حق علیه باطل حضور یافت و به دفاع از حریم اسلام پرداخت.
شهید "شهداد شاپور" پانزدهم مرداد 1348 در تهران به دنیا آمد تا دوم راهنمایی درس خواند به عنوان بسیجی در جبهه فعالیت می کرد.بیستم دی 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او در باغ رضوان ارومیه به خاک سپردند.
در وصیتنامه شهید "محمدحسین دانشگرنژاد" میخوانیم: دشمنان خیال نکنند که با اجبار و زور به خدمت آمدهام، چرا که وظیفه هر انسانی است برای دفاع از کشور و دینش مبارزه کند...
شهید " نعمت اله شاهمرادی" در بخش از وصیت نامه اش آورده است: " شهادت " سعادتی است که خداوند تبارک و تعالی به هر کس نخواهد داد، جز افرادی که سعادت داشته باشند و امیدوارم که من نیز سعادت " شهادت" را داشته باشم.
کارهایش با همیشه متفاوت بود، از طرفی این صحنهها را میدیدم و اصلا نمیتوانستم حرفی بزنم، حتی یک سوال بپرسم، انگار دهانم بسته شده است؛ در دلم آشوبی به پا بود...