به رهبرم بگویید تا زمانی که خون در رگ داشتم ندای امام خمینی را به گوش همه رساندم، به ملت بگویید که من درس شهادت و ایثار را در مکتب اسلام آموختم. به آموزگارم بگویید که من اینگونه در کلاس انقلاب ایران حاضر و ناظر بودم. به همرزمانم بگویید که من تکلیفم را در آخرین لحظات حیات نیز نوشتم، نه با قلم برکاغذ که با خون بر خاک، تا خدمت ناچیزی به این انقلاب کرده باشم.
در سالهای دفاع مقدس روانه جبهههای نبرد حق علیه باطل شد تا از مرزهای ایران در برابر تهاجم رژیم تا دندان مسلح بعث عراق ایستادگی نماید. در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید.
در سال های انقلاب کودکی بیش نبود اما همراه با دیگر دانش آموزان و هم سن و سال های خود در راهپیمایی ها شرکت کرد و در راه پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران گام برداشت. به نیروی مقاومت بسیج مستضعفین پیوست و مشغول خدمت به خانواده محرومان شد.
سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد که از وی به یادگار مانده است. در سال های دفاع مقدس به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و ملبس به لباس سبز پاسداری روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. در عملیات های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید.
پس از پیروزی انقلاب به نهاد نوپای بسیج مستضعفین پیوست و مشغول خدمت به خانواده محرومان و مستضعفان شد. به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در سال های دفاع مقدس به عنوان پاسدار روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا از وطن خویش در برابر هجوم وحشیانه رژیم بعث عراق به مرزهای ایران ایستادگی نماید.
این را بدانید که تا هنگامی که ظلم باشد جنگ هست و نابودی رژیم کثیف صدام آخرین جنگ ما نیست و به فرمایش قرآن جنگ، جنگ تا رفع فتنه در زمین. خداوند تمام مسلمانان را هدایت و عاقبت امور ما را به خیر و سعادت ختم گرداند.
سال 1346 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد اما به دلیل مشکلات موجود موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان دوره ابتدایي درس خواند. 11 ساله بود که پدر خود را از دست داد و طعم تلخ یتیمی را چشید و 19 ساله بود که مادر خود را نیز از دست داد. مشغول کار شد تا کمک خرج خانواده باشد و مخارج خود را نیز تامین کند.
در سال های دفاع مقدس به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و ملبس به لباس سبز پاسداری روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا از وطن خویش در برابر تهاجم رژیم تا دندان مسلح بعث عراق ایستادگی نماید.
با آغاز جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و ملبس به لباس سبز پاسداری روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا از وطن خویش در برابر تهاجم رژیم تا دندان مسلح بعث عراق ایستادگی نماید.
سال های انقلاب فرصت بزرگی بود تا از حق و حقیقت که ایمان قلبی او بود دفاع کند و در برابر مستکبرین زمان ایستادگی نماید. در راهپیمایی ها و تظاهرات ها شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران از هیچ اقدامی فروگذار نبود.
با آغاز جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و به عنوان پاسدار روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. در سال 1363 ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. در سال های دفاع مقدس در عملیات های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید.
سال ۱۳۴۸ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد اما به دلیل مشکلات موجود موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. در سال های انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی شهرستان کبودرآهنگ در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران از هیچ اقدامی فروگذار نبود.
شهید عباس صالحی یکم خرداد ماه سال ۱۳۴۲ در شهرستان اسدآباد از توابع استان همدان به دنیا آمد. سال ۱۳۴۹ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا پایان دوره متوسطه ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. در بیست و ششم مهرماه سال ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی میمک بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.
در عملیات های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از ماهها مجاهدت در راه خدا در بیست و پنجم مهر ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی بانه هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. آرامگاه وی در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.
در عملیاتهای متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسهها آفرید. سرانجام پس از ماهها مجاهدت در راه خدا در بیست و چهارم مهر ماه سال ۱۳۶۶ با سمت پدافندچی در منطقه عملیاتی بانه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. آرامگاه او در گلزار شهدای باغ بهشت زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.
شیرین ترین شربت و لذیذترین لذتها برای من همچون پر کاهی است در برابر شهادت. خوشا به حال آن کس که گردنبند شهادت را بر گردن بیاراید و از برق نیزه ها و توپ ها نهراسد. اگر خون من ریخته شود مپندارید که بیهوده به هدر رفته است بلکه قدمی ما را به زیارت امام حسین (ع) و پیروزی بر کفار نزدیک می گرداند.
در همان ماه های نخست سالهای دفاع مقدس همراه با ۲۷ نفر از رزمندگان شهرستان اسدآباد روانه جبهههای غرب شد تا تحت فرماندهی سردار دلاور احمد متوسلیان به قصد تصرف تپه های استراتژیک "شنام" با نیروهای عراقی و گروهک های ضد انقلاب درگیر شوند.
با آغاز جنگ تحمیلی روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از سالها مجاهدت در راه خدا در بیست و چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی گیلانغرب بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.