نوید شاهد - کاظم سلیمی یکی از جانبازان سرافراز زنجان در خاطرات خود میگوید: «بدون اینکه با کسی حرف بزنم، از بچه ها فاصله گرفتم. خاک آنجا مثل برف، نرم بود. وقتی راه می رفتم، پاهایم تا قوزک در آن فرو می رفت. پنجاه- شصت متری از بچه ها دور شدم و پشت به آنها، دو زانو روی زمین نشستم. پنجه هایم را پر از خاک کردم و به سر و رویم پاشیدم.»