شهید محمدرضا دستواره

شهید محمدرضا دستواره

شهید «محمدرضا دستواره» از زبان خودش

کتاب هفتم از مجموعه بیست و هفت در 27؛ حاوی داستان پر ماجرای حیات دنیوی شهید «محمدرضا دستواره» به قلم «گلعلی بابایی» منتشر شد.

شهدا در نهایت و غایت کمال هستند

نوید شاهد - شهید دستواره در دست‌نوشته‌های خود آورده است: «بسیار دلم بر آن است تا از شهدا بگویم، لکن لحظه‌ای تفکر عمیق متوجه‌ام می‌سازد که بتوانم لب به سخن باز کنم یا قلم را به حرکت درآورم؛ زیرا من در کوچکی و ناتوانی محض و آن‌ها در نهایت و غایت کمال هستند.»

خشمگین کردن دشمن به شیوه شهید «دستواره»

نوید شاهد - از قائم مقام شهید «سید محمدرضا دستواره» نقل شده است: «سید محمدرضا دستواره با تبسم همیشگى گفت: بچه‌ها! مى‌خواهید حال همه ضدانقلاب‌ها رو بگیرم؟با تعجب پرسیدیم: «چطورى؟ آن هم زیر این باران تیر و آر پى جى؟! سید خندید و گفت: «الان نشان مى‌دهم چه جورى؟ و به یكباره بلند شد. لبه سنگر تا كمر او بود و از كمر به بالایش از سنگر بیرون. در حالى كه خنده از لبانش دور نمى شد، فریاد زد: این منم سید رضا دستواره فرزند سید تقى...»

تأکید قائم مقام لشکر 27 محمد رسول الله(ص)؛ پیرو ولایت فقیه باشید

نوید شاهد - قائم مقام لشکر 27 محمد رسول الله(ص) شهید «سیدمحمدرضا دستواره» در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظه‌ای دست از مبارزه و استقامت برندارید.»
محمد چراغی، همرزم شهيد محمد رضا دستواره:

احساس مسئوليت در عمليات ها

محمد چراغی مي گويد: شهيد دستواره يكي از دوستان دوران كودكي ام بود. او مدت ها با برادر شهیدم رضا، در جبهه بودند. اعمال و كردارو رعايت اصول و موازين ديني آن دو نفر، شباهت زيادي به هم داشت
سردار محمد کوثری، فرمانده سابق لشگر27محمد رسول الله و نماینده مجلس شورای اسلامی:

شهید دستواره توانایی فرماندهی لشگر27 را داشت

سردار محمد کوثری می گوید: سال 65 در عملیات کربلای 5 در مهران، موقع خواندن نماز صبح، دشمن منطقه را بمباران کرد. احساس غریبی به من دست داد. حس کردم که اتفاق بدی خواهد افتاد. بعد از مدتی خبر شهادت محمد رضا را به من دادند.
محمد تقی سلطانی؛ همرزم شهید محمد رضا دستواره:

در شرایط سخت هم شهید دستواره به ما روحیه می داد

محمد تقی سلطانی می گوید: در یکی از عملیات ها، با شهید دستواره و چند نفر دیگر، در محاصره ضد انقلابی ها بودیم. دشمن به ما تیر اندازی می کرد و ما فشنگ هایمان تمام شده بود. در آن شرایط سخت هم شهید دستواره دست از شوخی هایش برنمی داشت و با این کار، به ما روحیه می داد.
طراحی و تولید: ایران سامانه