جنایات بعثی ها در سوسنگرد
سرباز عراقی با خشم و کینه ای که از مرگ چند همرزم خود توسط یک جوان ایرانی دارد، او را با سیم به نخل می بندد. از باک ماشین بنزین خالی کرده، روی اسیر می ریزد. خواهر و برادر اسیر از دور نظاره گر این بی رحمی هستند و همسر اسیر بی خبر از همه جا، بی تابی های پسر یک ساله اش را تحمل می کند و منتظر آمدن مرد خانه اش است. اما همان حوالی، کمی دورتر از خانه، سرباز عراقی سرخوش از این که یک قربانی را به قتلگاه برده است، کبریت را می کشد و به جان اسیر ایرانی که مصلوب نخل شده، می اندازد ...