سالروز شهادت
ودو شب بعد از عملیات او را خواب دیدم که کاغذ به من می دادو می گفت چرا کاری که بهت گفتم ،نمی کنی !البته روزی که آدرسش را به من داد من خیلی بهش بگفتم ،از این صحبتها نکن بعد او با خنده گفت برای این است که بعد از عملیات بیایی خانه مان چرا او تنها رفت بهشت او کمر مرا شکست ومن در سوگ عظیمش بخدا قسم خاکستر شده ومی شوم