یادمان شهدای دانش آموز
خواهرم چند روز قبل از شهادتش خواب دیده سفرهای گستردهاند و شهیدان دور تا دور سفره نشستهاند. شهید فضلی و شهید قدیر را که از شهدای انجمن اسلامی محل بودند، بینشان دید. شهید آیتالله بهشتی چند دقیقهای برای آنها حرف زد. وقتی دید طاهره گوشهای ایستاده به او هم تعارف کرد سرسفره بنشیند. وقتی صبح کنار سفره صبحانه خوابش را برای مادر و برادرم تعریف کرد، به آرامی گفت: من شهید میشوم.