رزمندگان همدان

نوید شاهد_ بخشی از فیلم اعزام نیروها و رزمندگان همدان ی به جبهه های حق علیه باطل در سال 1365 را مشاهده خواهید کرد.

رزمنده پیشکسوت، مرتضی نادر محمدی معاون گردان تخریب لشگر 32 انصار الحسین (ع) استان همدان: امروز کفر جهانی با تمام توان کمر همت بسته تا اسلام را نابود کند و ما که خود را شیعه حضرت امیر المومنین علی (ع) می دانیم باید با تمام توان در مقابل آن بایستیم. امروز حرب الهی بی تفاوت وجود ندارد. حزب الهی یا در خط مقدم است و یا در حال پشتیبانی و سازندگی است.

همزمان با آخرین روز از هفته دفاع مقدس و در آئین نکوداشت پیشکسوتان جهاد و مقاومت، با حضور 700 نفر از رزمندگان استان، از ایثارگران غیور سال های دفاع مقدس تجلیل و قدردانی شد.

همزمان با آخرین روز از هفته دفاع مقدس و در آئین نکوداشت پیشکسوتان جهاد و مقاومت، با حضور 700 نفر از رزمندگان استان، از ایثارگران غیور سال های دفاع مقدس تجلیل و قدردانی شد.

در سال های دفاع مقدس و در کنار مجاهدت و پایمردی ملت بزرگ ایران، مردم شهید پرور همدان و جوانان غیور این دیار نیز از جان و مال خود گذشتند و علاوه بر حضور در مناطق مختلف عملیاتی و خلق حماسه های ماندگار، در حمایت همه جانبه از نیروهای رزمنده و جبهه های نبرد حق علیه باطل، سنگ تمام گذاشتند. هفته دفاع مقدس فرصت مغتنمی برای مرور خاطرات آن روزها و زنده کردن یاد و نام شهدای گلگون کفن استان همدان است که جان در طبق اخلاص نهادند.

همزمان با سال های دفاع مقدس و به منظور نمایش اقتدار نیروهای مسلح استان همدان، رژه عظیمی با حضور جوانان شهادت طلب استان در قالب پنج لشکر آماده اعزام به جبهه های نبرد حق علیه باطل در استادیوم شهدای قدس همدان و با حضور سرلشکر محسن رضایی برگزار شد و یکبار دیگر مردم شهید پرور همدان آمادگی همه جانبه خود در پشتیبانی از جبهه های جنگ را اعلام کردند.

این بار قرار بود رزمنده ها در دانشکده مهندسی همدان که یکی از محل های اعزام نیرو بود جمع شوند تا برای حضور در مناطق عملیاتی، آنها را ساماندهی کنند. همه لباس های خاکی نو به تن کرده و پوتین های تازه به پا داشتند الا محمد که انگار با آن لباس های خاکی کهنه تازه از منطقه برگشته باشد. گفتم محمد چرا لباس و پوتین های تو کهنه است. گفت برادر شهیدم وصیت کرده حواست باشد جبهه ها خالی نمانند. لباس هایش را از مادرم گرفتم.

روز اعزام که فرا می رسید و جوانان همدان با لباس خاکی و سربند یا زهرا(س) و یا حسین(ع) با لبی خندان در محل اعزام نیروی همدان گرد هم می آمدند تا با روحیه ای بالا و گام هایی استوار راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شوند، مادران و خواهران و فرزندانی بودند که هر چند عزیزان خود را همچون حضرت علی اکبر(ع) روانه میدان رزم می کردند اما در دلشان غوغایی بود و در چشمانشان دریایی از بی قراری موج می زد.

قشرهای مختلف مردم دارالمجاهدین و دارالمومنین همدان اعم از بازاری، کارمند، محصل، دانشجو، فرهنگی، هنرمندان و روحانیون و زن و مرد در سال های دفاع مقدس دست به دست هم دادند تا جبهه های نبرد حق علیه باطل حتی برای لحظه ای خالی از مجاهدین فی سبیل الله نشده و خللی در پشتیبانی همه جانبه از رزمندگان به وجود نیاید. مردم غیور استانی که با تقدیم هشت هزار شهید در سال های دفاع مقدس، به حق می توان آنها را ساکن دارالشهدا نامید.

مردم شهید پرور همدان، همچون دیگر استان های کشور، در سال های دفاع مقدس با تمام وجود ایستادگی کرده و با حضور گسترده در جبهه های نبرد، دِین خود را به اسلام و انقلاب ادا کردند. رزمندگان استان در قالب تیپ 32 انصار الحسین(ع) بارها و بارها با اشتیاق تمام به مناطق عملیاتی غرب و جنوب اعزام شده و آنهایی که امکان حضور در خط مقدم نبرد را نداشتند به هر شکل ممکن از این دفاع مقدس پشتیبانی کردند.

در سال های دفاع مقدس، جوانان، نوجوانان و زنان و مردان مجاهد ایران همیشه سرافراز با عزمی راسخ و گام هایی استوار به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافتند و تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون از آب و خاک و ناموس خود دفاع کردند و دلاورانه از آرمان های مقدس انقلاب پاسداری نمودند. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

در سال های دفاع مقدس، جوانان، نوجوانان و زنان و مردان مجاهد ایران همیشه سرافراز با عزمی راسخ و گام هایی استوار به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافتند و تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون از آب و خاک و ناموس خود دفاع کردند و دلاورانه از آرمان های مقدس انقلاب پاسداری نمودند. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

هدف شهدا و رزمندگان ما در دفاع مقدس از شهادت، پیشرفت کشور بود و وقتی مقام معظم رهبری می‌فرمایند دست اصناف و کارگر را باید بوسید؛ باید قدر خود را بدانیم و آنقدر از محصولات کشورهای خارجی استفاده نکنیم.

در سال ششم جنگ در وضعیتی که دشمن حدود 550 گردان نیروی پیاده در اختیار داشت و برای مقابله با عملیات آفندی، از 300 گردان نیروی آزاد برخوردار بود. سپاه تنها 80 گردان نیرو برای 7 روز جنگ در اختیار داشت. ضمن این که بخشی از توان رزمی سپاه به عنوان نیروی دفاعی در مناطق تصرف شده مانند جزایر مجنون و هور زمین گیر شده بود. با توجه به این واقعیت کم کم این اعتقاد به وجود آمد که با این توان نمی توانیم غافلگیری را رعایت کنیم و قطعاً باید این توان 2 یا 3 برابر شود که با یکی دشمن را فریب بدهیم و با 2 توان دیگر بتوانیم به طور جدی عمل کنیم و بر پایه همین ملاحظه در انتخاب منطقه عملیاتی نیز دچار مشکل بودیم و لازمه ارایه طرح به شورای عالی دفاع بررسی ای همه جانبه بود که با حضور فرماندهان سپاه انجام شد و استراتژی جدیدی را تبیین کرد.

در سال ششم جنگ در وضعیتی که دشمن حدود 550 گردان نیروی پیاده در اختیار داشت و برای مقابله با عملیات آفندی، از 300 گردان نیروی آزاد برخوردار بود. سپاه تنها 80 گردان نیرو برای 7 روز جنگ در اختیار داشت. ضمن این که بخشی از توان رزمی سپاه به عنوان نیروی دفاعی در مناطق تصرف شده مانند جزایر مجنون و هور زمین گیر شده بود. با توجه به این واقعیت کم کم این اعتقاد به وجود آمد که با این توان نمی توانیم غافلگیری را رعایت کنیم و قطعاً باید این توان 2 یا 3 برابر شود که با یکی دشمن را فریب بدهیم و با 2 توان دیگر بتوانیم به طور جدی عمل کنیم و بر پایه همین ملاحظه در انتخاب منطقه عملیاتی نیز دچار مشکل بودیم و لازمه ارایه طرح به شورای عالی دفاع بررسی ای همه جانبه بود که با حضور فرماندهان سپاه انجام شد و استراتژی جدیدی را تبیین کرد.

کتاب «من و بچه محل‌ها» در رابطه با نوجوان‌هایی است که هنوز پشت لبشان سبز نشده بود که از پشت میز و نیمکت‌های مدرسه بلند شدند و قلم اسلحه را دست گرفتن و پشت سنگرها ایستادند.

وقتی به عنوان رزمنده به جبهه‌های نبرد رسیدم، دنبال فرصتی بودم که خودم را عنوان پیک فرمانده گردان یا فرمانده لشکر جا بزنم؛ چون پیک‌های مزبور جملگی موتورسوار بودند. آن هم موتور پرشی مامان قرمز رنگ! اما هرکاری کردم نشد که نشد. تصمیم گرفتم وقتی شهید شدم و وارد بهشت شدم، به جای حوری و خانه چند طبقه از خدا فقط موتور بخواهم تا در بهشتش تک چرخ بزنم و دلی از عزا دربیاورم!

در سال های انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان شهرستان بهار در راهپیمایی ها و مبارزات انقلاب شرکت کرد و در راه پیروزی انقلاب گام برداشت. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز ژاندارمري در جبهه های نبرد حق علیه باطل حاضر شد و در عملیات های مختلف شرکت.

معیارش برای انتخاب همسر در درجه اول ایمان بود. ما خرید عروسی به آن شکل نداشتیم، فقط یک دست لباس و حلقه خریدیم در مجموع شاید پولش به 10 هزار تومان هم نرسیده بود، در دهه‌ شصت در مراسم‌ها این همه بریز و بپاش تجملاتی که الان هست نبود. اکثرا مراسم‌ها ساده برگزار می‌شد. ما هم به دفتر عقد رفتیم و عقد کردیم و بعد یک مهمانی ساده در منزل برگزار کردیم.

از همان کودکی منشی اسلامی و اعتقادی داشت و سعی می کرد در کنار درس و مدرسه در کلاس های قرآن و احکام و مراسم های حسینی و عاشورایی شرکت فعال داشته باشد تا درس آزادی و آزادگی بیاموزد. بسیار فعال و اهل کار بود و از انجام هیچ کاری برای کمک به مخارج زندگی خود و خانوادهاش فروگذار نبود.