برادر شهید «ابوالفضل بنیاسدی» نقل میکند: « او میرفت و من از پشت سرش نگاه میکردم. جمله «مسافر کربلا» در پشت بلوزش من را به فکر فرو برد. خواستم باز هم به ما سر بزند که گفت: «اگه زنده موندم دوباره میآم.»
خواهر شهید «محمدحسین بنیاسدی» نقل میکند: «گفتم: داداش که شهید شد، بابا دست تنها شد، اگه میشه برای یک مدتی نرو تا به بابا سخت نگذره. گفت: او یک وظیفهای داشته و ما هم وظیفهای داریم. خدای بابا هم بزرگه.»