عملیات والفجر - صفحه 3

عملیات والفجر

پیکر مطهر شهید «علی‌ اصغر اکبری» شناسایی شد

مدیرکل حفظ آثار دفاع مقدس خراسان شمالی از شناسایی پیکر مطهر شهید دفاع مقدس «علی‌اصغر اکبری» خبر داد.

یادداشت های شهید "امین الله خدامرادی" قبل از شهادت

دیروز ساعت 2:30 بعد از ظهر توپخانه ارتش جمهوری اسلامی ایران یک گردان تانک عراقی ها را که در قسمت جنوبی جاده گیلان غرب قصرشیرین بود نابود و به طور کلی با خاک یکسان کرد و افراد آن را به هلاکت رساند و تانک های آنها طعمه حریق شدند.

پوستر/ معرفی شهدای آزاده کرمانشاهی(3)

آری …شهید در راهی کشته می شود که هر دو ارزش آگاهانه و فی سبیل الله را داراست و چنین مرگی است که به تعبیر پیامبر((ص)) شریفترین و بالاترین نوع مردن است.

وصیت هایی خواندنی از خبرنگاران شهید

هفدهم مردادماه، سالروز شهادت شهید صارمی در افغانستان است که روز خبرنگار نامگذاری شده است. به مناسب این روز، فرازی از وصیت نامه 8 شهید خبرنگار را در نوید شاهد بخوانید.

کرامات شهیدان؛ (112)چهاردهمی را بايد شما دعا كنيد

یک شب قبل از عملیات «والفجر »4 بود. در یکی از خانه های سازمانی پادگان «الله اکبر » اسلام آباد بودیم. به خانه که آمد، کاغذی را به من نشان داد...
مروری بر زندگی نامه شهيد رجبعلی زارع؛

در ماه رجب به دنیا آمد و در ماه رمضان به شهادت رسید

در یکی از مراحل اعزام به جبهه برادرش که داوطلب جبهه بود و به علت جراحت قبلی اش نتوانست به جبهه برود و او با اینمه سه ماه از ازدوجش نمی گذشت به سوي جبهه هاي جنوب شتافت و در منطقه عملياتي والفجر 8 در شهر آزاد شده فاو از ناحيه پا مجروح شد

صوت / سخنرانی شهید صیاد شیرازی در دانشگاه تهران (بخش دوم)

در این بخش از سخنرانی شهید صیاد شیرازی از آخرین رویدادهای جبهه های نبرد می گوید.
شهید احمد ملک‌نژاد

معاون واحد اطلاعات عملیات تیپ امام جعفر صادق (ع)

شهید ملک نژاد با تقوا و خلوص بود و نماز شب او را همه برادران به خاطر دارند, به شدت از غیبت و دروغ بدش می آمد, کسانی که در مقابل او غیبت می کردند و یا تهمت می زدند مورد قهر و غضب او واقع می شدند

کرامات شهیدان؛(47) تجسم كامل

يك روز پس از اينكه ناهار را صرف كرديم، طبق معلوم كار به شوخى و مزاح بچه ها با يكديگر كشيد. وقتى حسام اسماعيلى فرد سر شوخى را با من باز كرد به او گفتم: حسام وصيت كن اگر پولى و مالى دارى آن را به من بدهند تا به نيت تو در راه خير مصرف كنم.

شهيد غلامرضا رحيم زاده دلاور مرد گیلان زمین در عملیات والفجر 1

شهيد غلامرضا رحيم زاده در عمليات والفجر با عشق به اسلام بديدار خدا نائل آمد و بدرجه عظمي شهادت که همان راه انبياء و اولياء و دوستان خدا ميباشد رسيد.
مراسم شب خاطره با حضور راویان انقلاب و دفاع مقدس

«شب خاطره» مراسم خاطرگویی به مناسبت دهه مبارک فجر و عملیات والفجر 8

پنج شنبه 1396/11/19 همزمان با نماز مغرب و عشاء, مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهرک بوستان

کرامات شهیدان؛(14) آگاه از غيب

چند ماه بعد عمليات والفجر هشت آغاز شد. من در منطقه شيميايى شدم و به اورژانس فرستاده شدم. در اورژانس بچه هايى را كه حسين يكى يكى به آنها اشاره كرده بود، ديدم. آنها به دليل مجروحيت شيميايى و بر اثر اصابت يك راكت شيميايى به سنگرشان به اورژانس آورده شده بودند.

کرامات شهیدان؛(11)رؤياى صادقه

نگهبان هم سرجايش رفت و خوابيد به اين اميد كه من بيدار شده ام و سر پُستم میروم ولى من دوباره به خواب رفتم. دقايقى بعد يكدفعه از خواب پريدم و به ساعتم نگاه كردم. ديدم بيست و پنج دقيقه از پست من گذشته است. با عجله خود را به ميله رساندم. بچه ها خواب بودند و متوجه اين تقصير من نبودند. حسين يوسف اللهى و محمدرضا كاظمى هم به اهواز رفته بودند...

جانباز سرافراز، حاج محمد قبادی به یاران شهیدش پیوست

جانباز محمد قبادی، پس از سی و پنج سال تحمل درد و رنج ناشی از مجروحیت، به شهادت رسید.

نگاهی به زندگی شهید ابراهیم شابوتیان

شهید ابراهیم شابوتیان در بیست و دوم فروردین ماه 1362 در عملیات والفجر در منطثه تپه شرهانی بر اثر اصابت گلوله به سینه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
عصر دیروز برگزار شد؛

وداع با پیکر شهید فراهانی پس از ۳۴ سال

مراسم وداع با پیکر شهید دفاع مقدس، خلیل تاروردی‌فراهانی در معراج‌الشهدا برگزار شد.
روایتی از جانفشنانی و جانبازی های رزمندگان استان سمنان در عملیات کربلای هشت

خاطرات جانباز علی رضا نوبری از عملیات والفجر هشت

گلوله آر‌پی‌جی 11 دشمن به قسمت ران پایش اصابت کرده بود و شدت گلوله او را داخل باتلاق پرتاب کرده ولی گلوله عمل نکرده و همچنان در پایش بود.

بخشی از کارنامه عملیاتی استان مرکزی در جنگ تحمیلی

بخشی از کارنامه عملیاتی استان مرکزی در جنگ تحمیلی
مادر شهید مومنی:

برای شهید حججی بیشتر از«مصطفی» گریه کردم

مادر شهید مصطفی مومنی درباره فرزند شهیدش گفت: بعد از 12 سال گمنامی، استخوانهایش را آوردند؛ از آن زمان به بعد دیگر با خیال راحت سر مزارش می‌نشستم؛ ولی تا الان هم نه اسمی از او در کوچه‌های شهر هست و نه عکسی.

خاطره خودنوشت شهيد ساتيار لطفی (2) / عملیات والفجر

تازه از مرخصي شهرستان برگشته بودم که در شهر انديمشک که به يکي از سربازان برخوردم و از حال بچه ها و از حمله پرسيدم و خبر حمله را به من داده با هم به حمام رفتيم و به منطقه آمدم وقتي رسيدم بچه ها همه از حمله حرف مي زدند...
طراحی و تولید: ایران سامانه