خاطرات دفاع مقدس
نوید شاهد- در راه کرند غرب بودیم که یکهو هواپیمای جنگی دشمن نمیدانم از کدام جهنم درهای پیدا شد. بلند داد زدم: «بخوابین رو زمین! زود باشین!»
همه دراز کشیدیم روی زمین. بمبها یکی یکی کنارمان میترکیدند و با صدای هر بمب تنمان میلرزید از فکر اینکه بعدی به خودمان اصابت خواهد کرد.