شهید علی قاقازانی

شهید علی قاقازانی
گفتگوی نوید شاهد با مادر شهیدان «علی و محمدرضا قاقازانی»

دعای شهادت برای دو فرزندی که به دام ساواک افتادند

«یک بار علی و محمدرضا و دیگر دوستانش، با یکدیگر هم‌دست شده بودند و شیشه‌های سینما را شکستند. ساواک دستگیرشان کرد و تا صبح نگه داشته بود. پسرانم وقتی از برخورد ساواک تعریف می‌کردند، می‌گفتند، بی‌رحم بودند، یک لیوان آب می‌خواستند، به آن‌ها نمی‌دادند ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهیدان «علی و محمدرضا قاقازانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خاطرات/ بابا ۲۳ سال است که مرا می‌بینی، سیر نشده‌ای؟

«قرآن را آماده کردم که از زیر آن عبور کند، نگاه پدرش از او برداشته نمیشد، به پدر گفت: بابا ۲۳ سال است که مرا می‌بینی، سیر نشده‌ای؟ ...» ادامه این خاطره از شهید «علی قاقازانی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

پدر شهیدان قاقازانی به فرزندان شهیدش پیوست

صبح امروز همزمان با ایام فاطمیه، پدر شهیدان علی و محمدرضا قاقازانی و جانباز احمد قاقازانی دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه