شهید "بختیار منصوری"در بخشی از وصیت نامه اش آورده است: ای دوستان هم سنگرم! هوشیار و آگاه باشید که امروز، خوان نعمت الهی در این کشور صاحب الزمان ( عج ) گسترده شده، قدر بدانید و مقاوم و استوار، قوی و راست قامت بایستید.
شهید «احمد نوری» در وصیتنامه خود خطاب به مادرش چنین می نگارد: «اين را افتخار كني كه پسري مانند ابراهيم (ع) به خداوند عطا كني ولي خداوند قرباني ابراهيم را چون گوسفندي قبول نموده، ولي قرباني تو را شايد قبول كند.»
در وصیت نامه شهید «سعید زمردیان» آمده است: از برادرانم می خواهم که به جبهه بیایند و نظاره کنند که این مردم چگونه از جان خود مایه می گذارند تا دشمن را از سرزمین خود بیرون کنند.
آیت الله اشرفی اصفهانی یکی از مجتهدان زمان خود بود و علی رغم کهولت سن مسافت های طولانی و راه های صعب العبور را به عشق دیدار دلاور مردان جبهه توحید، با وسایل نقلیه نظامی در شرایط دشوار می پیمود.
شهید "داریوش ریزه وندی " در وصیت نامه خود آورده است: خداوندا تو خود شاهدی که در دلم ذرهای ترس وجود نداشته و بارها مرگ را در مقابل چشمان خود دیده، اما لحظهای برای دفاع از مملکت خود درنگ نکردهام.
اشتياق رفتن به جبهه دمى جعفر را رها نمى كرد و همواره به پيوستن به صفوف رزمندگان اسلام مى انديشيد. پس از مدتهاى چشم انتظارى اين نوجوان پاك نهاد از شركت در دوره آموزش نظامى به سوى جبهه هاى جنوب كشور روانه شد و در منطقه شلمچه مستقر گرديد. داستان زندگی این شهید 13 ساله را در نوید شاهد مازندران بخوانید.
شهید "جبار رضا پور" در بخشی از وصیت نامه اش به مردم شهید پرور ایران اسلامی می گوید: بدانید که پیروزی نزدیک است " نصر من الله و فتح قریب " به سوی جبهه ها هجوم بیاورید و ریشه ی فساد و ظلم و تباهی را بخشکانید و برای آخرت خود توشه بردارید.
خانواده شهید «ابراهیم خلیلباقری» در خصوص منش او میگویند که او لحظهای از یاد خدا غافل نبود، چهرهای نورانی داشت و آرزویش شهادت بود و در عملیات «مسلمبنعقیل» به آن دست یافت.
در نامه شهید نیکنام محمودکلایه از چندکیلومتری خط مقدم آمده است که حملهای درپیش است و ما رزمندگان «تیپ محمدرسول الله» آمادهایم که دشمنان را نابود کنیم.
شهید بارانی، کارگر ساده شهرداری بود که از طریق سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت.او در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به پهلو به شهادت رسید. نوید شاهد گلستان، شما را به دیدن تصاویری از این شهید گرانقدر دعوت می کند.
رزمنده سیزده ساله در نامه به والدینش مینویسد که در اينجا پيرمردهاي 70-60 سالهاي وجود دارند كه دل شير دارند و بچه هايي به اندازه داود هستند و دل شير دارند فكر نكنيد كه چيزي بلد نيستند ماشاءالله تمام چريك هستند و كماندو.