دست از اسلام و امام امت برنداریم
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمود هروی» هفدهم آذرماه ۱۳۴۵ در روستای صالحآباد از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش محمد و مادرش سارهخاتون نام داشت. در حد دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پنجم مرداد ۱۳۶۷ در اسلامآبادغرب توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) بر اثر موج گرفتگی و اصابت گلوله به پا، شهید شد. مزار او در فردوسرضای شهرستان زادگاهش واقع است.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
مواظب باشیم که دست از اسلام و امام امت برنداریم
«سزاوار نیست که مرد مسلمان شبی را سپری کند مگر اینکه وصیتنامهاش زیر سرش باشد.»[۱]
به نام الله، پاسدار خون شهیدان و بهنام بزرگمرد بشریت(عج) و نایب برحقش امام خمینی(ره). خدایا! به ما قدرتی بده که در مقابل دشمن، محکم بایستیم و تا آخرین قطره خونمان بجنگیم و دشمن را به خاک و خون بکشیم. مواظب باشیم که خدای ناکرده شیطان ما را گول نزند و دست از اسلام و امام امت(ره) برداریم. شعار تنها به درد نمیخورد. مثل این میماند که امام(ره) پیام دادند: «حسینیها! حرکت کنید و رو به سوی جبههها بیاورید و جبههها را پر کنید.»
رضایم به رضای تو
کسانی به جبهه آمدند که قبلاً به جبهه میآمدند. کس دیگری نیامد. چرا ما نباید به حرف امام امت(ره) باشیم؟! مثل این میماند که توی شهرها یک تظاهراتی میشود و همه میآیند و شعار میدهند. این به درد نمیخورد. عمل باید کرد. هر زمان جبههها پر شد، آن موقع ما پیرو امام(ره) هستیم وگرنه خدا نکند که کفار پیروز بر ما شوند. زبانم لال آن موقع فکر میکنید چه میشود؟ یک خرده به خودمان بیاییم و یک تکانی بخوریم. اگر شهادت نصیب اینجانب، محمود گردید، هیچ ناراحت نباشید و من هم زمانی که از خانه حرکت کردم، گفتم: «رضایم به رضای تو ای خدای بزرگ و توانا!»
چند مطلب برای خودم: پنجاه روز، روزه بدهکارم و چهار ماه نماز برایم بخوانید. خدایا! یک قوتی به من بده که در مقابله با دشمن بتوانم آرپیجیام را درست شلیک کنم و به قلب دشمن بزنم. خدایا لیاقت شهید شدن را به من عطا بفرما! پدر و مادرم! هیچ ناراحت نباشید و گریه نکنید. برای امام حسین(ع) گریه کنید که سه روز در زمین گرم کربلا افتاده بود و سر در بدن نداشت.
******
[۱] حدیث از امام صادق(ع)
انتهای متن/