آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۴۳۷۰
۰۰:۵۴

۱۴۰۴/۰۴/۰۶

خاطرات/ کفش من را نگاه کن خمپاره خورده

مادر شهید «حمید جلالی» می‌گوید: «موقع اعزام شهید کفش اش پاره بود و به شوخی می‌گفت: مامان! کفش من را نگاه کن خمپاره خورده. من از ناراحتی کفش را دور انداختم و کفش برایش خریدم پس از بیست و پنج روز وقتی جنازه را آوردند همان پایی که کفش پاره در آن بود خمپاره خورد و با تیر‌های متعددی که در بدن بود.»


به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «حمید جلالی» پانزدهم شهریور ۱۳۴۸، در شهر محمودآباد به دنیا آمد؛ نام عبدالعلی و مادرش نرگس نام داشت. وی از سوی بسیج به جبهه رفت و در تاریخ پنجم تیر ماه ۱۳۶۴، در هورالعظیم بر اثراصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید؛ و در گلزار شهدای کلوده شهرستان محمود آباد به خاک سپرده شد.

خاطرات/ کفش من را نگاه کن خمپاره خورده

خاطره‌ای از مادر شهید «حمید جلالی»:

مادر شهید: موقع اعزام شهید کفش اش پاره بود و به شوخی می‌گفت: مامان! کفش من را نگاه کن خمپاره خورده. من از ناراحتی کفش را دور انداختم و کفش برایش خریدم پس از بیست و پنج روز وقتی جنازه را آوردند همان پایی که کفش پاره در آن بود خمپاره خورد و با تیر‌های متعددی که در بدن بود.

در همان روز اعزام شهید به من گفته بود که مامان! هدف از رفتن به جبهه دفاع از ارزش‌ها و مقدسات اسلامی است. شما و بابا باید به من حتماً رضایت بدهید. اگر رضایت ندهید فردای قیامت باید پیش حضرت زهرا جوابگو باشید. ماه رمضان بود موقع افطاری بود که شهید لب به سخن باز کرد باید حتماً به من رضایت بدهید. بالاخره با حضور اعضای خانواده رضایت صادر شد. موقع اعزام صبح زود بود.

سال چهارم یا پنجم ابتدایی بود که ماه رمضان وقتی برای نماز جماعت دسته جمعی مسجد می‌رفتیم و بر می‌گشتیم خانه او دوباره وضو می‌گرفت و نماز می‌خواند به او می‌گفتم: تو که نماز قضا نداری چرا این قدر نماز می‌خوانی؟ گفت: مامان! آن سال‌های که مرا به زور برای نماز بیدار می‌کردی آن نماز‌ها قبول نیست، چون خواب آلود بودم و نماز‌هایی که با میل خودم بلند شوم و بخوانم قبول است.

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه