آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۴۲۸۴
۱۲:۳۸

۱۴۰۴/۰۴/۰۴

هم اکنون در کنار پیکر غرق به خون شهدا افتاده‌ام

دختر شهید «سیدجلال باقری» می‌گوید: «پدرم آخرین باری که به مرخصی آمده بود خیلی گریه می‌کرد، در حیاط راه می‌رفت و اشک می‌ریخت. از او پرسیدم چرا گریه می‌کنی؟ جوابم را نداد. وقتی که مجروح شد، پشت کارت با خون خود برای ما نوشته بود: فرزندان عزیزم می‌دانید که چرا گریه می‌کردم، زیرا دیگر شما را نمی‌بینم. هم اکنون در کنار پیکر غرق به خون شهدا افتاده‌ام.


به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید سردار «سیدجلال باقری» ششم آبا ۱۳۳۷، در شهر بهشهربه دنیا آمد؛نام پدر سید عیسی و مادرش خدیجه نام داشت. وی از سوی بسیج به جبهه رفت و در تاریخ چهارم تیر ماه ۱۳۶۶، در ماووت بر اثر متلاشی شدن بدن به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت فاطمه شهرستان بهشهر به خاک سپرده شد.

خاطرات/ آخرین باری که به مرخصی آمده بود پدرم خیلی گریه می‌کرد

خاطره‌ای از دختر شهید «سیدجلال باقری»:

فرزند شهید، رقیه، ضمن بیان مطالبی، خاطره‌ای نقل می‌کند: «عشق و علاقه‌ی زیادی به خانواده داشت و به آنان محبت می‌ورزید. در آخرین باری که به مرخصی آمده بود پدرم خیلی گریه می‌کرد، در حیاط راه می‌رفت و اشک می‌ریخت. از او پرسیدم چرا گریه می‌کنی؟ جوابم را نداد. وقتی که مجروح شده پشت کارت خون خود برای ما نوشته بود که: فرزندان عزیزم می‌دانید که چرا گریه می‌کردم، زیرا دیگر شما را نمی‌بینم. «هم اکنون در کنار پیکر غرق به خون شهدا افتاده‌ام.» این کارت را از وسایل پدرم پیدا کردم. پدرم علاقه به انقلاب ویژه‌ای داشت. او معلمی فداکار همچون شمعی پرفروغ سوخت تا شاگردانش راه را از بیراهه تشخیص دهند.

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه