نامه‌ای که سه ماه بعد، با خونش در شلمچه مهر شد

علی حاتمی نمی‌دانست این آخرین نامه‌اش خواهد بود؛ آخرین کلماتی که سه ماه بعد، در خاکریزهای شلمچه با ترکش‌های دشمن ممهور شد. امروز این سطور، نه یک نامه‌ی ساده که وصیت‌نامه‌ی عاشقانه‌ای است از نسلی که عشق به معشوق و عشق به وطن را در هم آمیخت و هر دو را با خون خود امضا کرد.

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید علی حاتمی، در سال ۱۳۴۱ در تهران متولد شد. با روحیه‌ای انقلابی، در دوران مبارزات ضد رژیم پهلوی فعال بود و پس از پیروزی انقلاب، دیپلم خود را گرفت. با شروع جنگ تحمیلی، به عنوان سرباز ارتش به جبهه‌های نبرد اعزام شد و در لشکر ۲۱ حمزه خدمت کرد. پس از شش ماه جهاد در خط‌‎مقدم، سرانجام در پنجم خرداد ۱۳۶۱ در منطقه شلمچه با اصابت ترکش توپ به شهادت رسید. شهید حاتمی با ایمان راسخ و اخلاق نیکو، الگوی ایثار و مقاومت بود و پیامش به دشمنان این مرز و بوم همیشه زنده است: «جای نوکران بیگانه در کشور اسلامی نیست.»

نامه

نامه عاشقانه شهید علی حاتمی به دوست و هم‌رزمش: 
 

سلام بر دوست عزیز و همدم گرانقدرم، همان کسی که آرزوهایم در وجودت معنا می‌شود! می‌دانم که این روزها دلتنگ من هستی؛ شاید بپرسی چرا سری به تو نزدم یا نامه‌ای ننوشتم؟ اما باور کن، من هم بیش از تو مشتاق دیدارم. هر بار که چشمان بادامی‌ات، لب‌های غنچه‌ای‌ات و صورت مهتابی‌ات در خیالم نقش می‌بندد، دلتنگی‌ام بیشتر می‌شود. حتی در سخت‌ترین شرایط جبهه، یاد تو آرامشِ روح من است. 

این کلمات را می‌نویسم تا بدانی هرچه گفتم، از اعماق قلبم است؛ نه اغراق است، نه دروغ. مثل روشنی آفتاب، حقیقت محض است! اگر باورت نشود، شاید تو تظاهر کنی، اما من همیشه یکرنگ بوده‌ام. راستی، شرایطی که برایم نوشته‌بودی را خواندم؛ شاید از نظر من ایده‌آل نبود، اما می‌توان با هم تغییرش دهیم. بیا در این نبردِ زندگی، در یک لشکر باشیم و با هم‌دلی، تمام سختی‌ها را شکست دهیم. 

 

به امید دیداری دوباره، وقتی که غنچه‌های لبخندمان دوباره شکوفا شود... 

علی حاتمی 

۱۳ دی ۱۳۶۰ 

 



انتهای پیام/
برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده