خاطرات/

شهید برای جبهه و شهادت از هر دری وارد می‌شد

مادر شهید «مختار گرائیلی» می‌گوید: «شهید عزیزمان برای جبهه و شهادت از هر دری وارد می‌شد، یکروز که پسرم سرما خورده بود خیلی سرفه می‌کرد و من نگران بودم و برای بهبودش غذای مناسب و دارو تهیه کردم، نگاهی به من کرد و گفت: من الان امکان دارد که بر اثر سرفه مریض شوم و یا سل بگیرم و بمیرم. بهتر نیست به جبهه بروم و شهید شوم. من هم فکر کردم و حق را به او دادم.»

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «مختار گرائیلی» دوازدهم خرداد 1336، در شهرستان قائم شهر به دنیا آمد. پدرش بشیر و مادرش سیده خاتون نام داشت. از سوی بسیج وارد جبهه شد و در تاریخ ششم خرداد 1361، در جفیر بر اثر اصابت تیر مستقیم به شهادت رسید. مزار او در گلزار علامه طبرسی شهرستان قائم شهربه خاک سپرده شد.

شهید برای جبهه و شهادت از هر دری وارد می‌شد

چند خاطره‌ای از شهید «مختار گرائیلی»:

 

عضو گروه مسجد بود، همیشه با وضو، عاشق درس خواندن، بسیار مهربان و دلسوز، بسیار فعال و اجتماعی، مؤدب، با حجب و حیا، صبور و قانع بود. نمازش ترک نمی‌شد، همیشه در نماز جماعت شرکت می‌کرد خیلی قرآن می‌خواند، شاگرد زرنگی بود و به همکلاسی هایش که ضعیف بودند درس می‌داد.

 سید رضی موسوی- پسرعمه شهید: در اروند کنار ابوفلفل و نهر ابوعلقمه بود یک روز صبح که خیلی هوا سرد بود و ما باید حتماً برای غواصی به اروند می‌رفتیم در بین راه شهید خیلی سردش شده بود طوری که می‌لرزید و می‌گفت چه کار کنم؟ ومن به شهید گفتم که فکت را محکم با دست بگیر تا آنقدر نلرزی. با آن همه سختی و مشکلات به آموزش ادامه داد و بعد از آموزش در عملیات کربلای ۴ شهید شد

مادر شهید: شهید عزیزمان برای آماده کردن برای جبهه و شهادت از هر دری وارد می‌شد یک روز که پسرم سرما خورده بود خیلی سرفه می‌کرد و من نگران بودم و برای بهبودش غذای مناسب و دارو تهیه کردم نگاهی به من کرد و گفت: من الان امکان دارد که بر اثر سرفه مریض شوم و یا سل بگیرم و بمیرم. بهتر نیست به جبهه بروم و شهید شوم. من هم فکر کردم و حق را به او دادم.

 انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده