هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود/

روایت خواندنی هنرمند ایثارگر از تصویرگری سه نسل از شهدا/ نقاشی با دل و جان

شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۱۹
رحمان آسترکی گفت: بدون اینکه نام یا پیشینه‌ای از شهیدی بدانم، بر اساس یک عکس، تصویر او را می‌کشیدم. اعتقاد دارم همان تصویر، حامل حضور آن شهید است. می‌دانستم که او ناظر و کافی است.

نقاشی با دل، برای شهیدی که حتی نامش را نمی‌دانم

به گزارش نوید شاهد، رحمان آسترکی، هنرمندی رزمنده دوران دفاع مقدس که سال‌های زیادی از عمر خود را صرف هنر در خدمت فرهنگ ایثار و شهادت کرده  و بسیاری از آثارش را به موزه شهدا اهدا کرده است، در گفت‌وگویی صمیمی با خبرنگار نوید شاهد از انگیزه‌ها، دغدغه‌ها و تجربه‌هایش در این مسیر گفت.

 آسترکی با اشاره به پیشینه هنری خود اظهار کرد: از نوجوانی به هنر علاقه‌مند بودم و به صورت خودآموخته وارد این عرصه شدم. هنر برای من تنها یک ابزار یا حرفه نبوده، بلکه راهی برای بیان احساسات درونی و باورهای قلبی‌ام بوده است. سال‌ها در زمینه‌هایی چون خطاطی، نقاشی، نگارگری، حجم‌سازی و دیوارنگاری فعالیت داشته‌ام و علاقه‌ اصلی‌ام نیز در همین حوزه‌ها متمرکز بوده است. فضای شهری و حضور آثارم در آن، همیشه برایم فرصتی برای گفت‌وگو با مردم از دل هنر بوده است.

این هنرمند ایثارگر با بیان اینکه فعالیتش در حوزه عکاسی خبری و اجتماعی در سطح بین‌المللی نیز نقش مهمی در مسیر هنری‌اش داشته، افزود: همیشه به شهدا ارادت خاصی داشتم، اما هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم روزی چهره آن‌ها را نقاشی کنم. این ایده با پیشنهاد یکی از دوستانم شکل گرفت. وقتی اولین پرتره از یک شهید را کشیدم، حس عجیبی مرا فرا گرفت؛ حس ارتباطی بی‌واسطه با روح شهید. همان‌جا تصمیم گرفتم مسیر متفاوتی را در پیش بگیرم.

 

وی ادامه داد: بیشتر هنرمندان به سراغ شهدای شاخص و شناخته‌شده می‌روند؛ چهره‌هایی که بارها تصویرشان دیده شده و روایت‌هایشان نقل محافل است. اما من خواستم به سراغ شهدایی بروم که کمتر دیده شده‌اند، کمتر نامشان شنیده شده، اما بی‌گمان عظمت و مقامشان کمتر از دیگران نیست. کشیدن این چهره‌ها برایم دل‌نشین‌تر بود. حتی بدون اینکه نام یا پیشینه‌ای از آن شهید بدانم، فقط بر اساس یک عکس، تصویر او را می‌کشیدم. اعتقاد داشتم همان تصویر، حامل روح و حضور آن شهید است. می‌دانستم که او ناظر است و همین برایم کافی بود.

 

روایت خواندنی هنرمند ایثارگر از  تصویرگری سه نسل از شهدا/  نقاشی با دل و جان

آسترکی در ادامه گفت: در میان پرتره‌هایی که کار کردم، چهره شهید عباس بختیاری برایم بسیار الهام‌بخش بود. بعد از پایان نقاشی، فهمیدم که این شهید پیش از حضور در جبهه مذهبی نبوده، اما جنگ او را دگرگون کرده و به انسان خاصی تبدیل شده که حتی اطرافیانش را نیز متحول کرده است. این مسیر رشد، برایم شگفت‌انگیز بود و ثابت می‌کرد که جبهه فقط محل جنگ نبود، بلکه مدرسه انسان‌سازی بود.

 

این نقاش حوزه دفاع مقدس همچنین از شهید خلبان خسروی یاد کرد و گفت: این شهید جوان بسیار تأثیرگذار بود. سن و سال کمش و عمق نگاهش در تصویر، مرا به شدت جذب کرد. این شهید برایم نماد شجاعتی آمیخته با پاکی بود. از سال ۱۳۶۸ فعالیت حرفه‌ای در عرصه هنر را شروع کردم. با وجود نداشتن تحصیلات آکادمیک در آغاز، همیشه تلاش کردم سطح کارم را بالا ببرم. بعدها تحصیلات دانشگاهی‌ام را ادامه دادم و موفق به دریافت مدرک فوق‌لیسانس در رشته تصویرسازی شدم.

روایت خواندنی هنرمند ایثارگر از  تصویرگری سه نسل از شهدا/  نقاشی با دل و جان

آسترکی به روزهای خضورش در جبهه اشاره کرد و گفت: دوستان زیادی را در دوران دفاع مقدس از دست دادم؛ افرادی که از صمیم قلب دوستشان داشتم. متأسفانه از آن‌ها عکسی ندارم، و این درد همیشگی من است. نتوانستم تصویرشان را نقاشی کنم، اما یادشان همیشه با من است. باور دارم انسان‌های آن دوران، فراتر از زمانه ما بودند؛ باوری، اخلاص و پاکی در وجودشان بود که امروزه کمتر می‌توان نظیرش را یافت. آن‌ها کار را برای خدا انجام می‌دادند، بی‌هیچ چشم‌داشتی.

 

وی با یادآوری مجروحیت خود در عملیات کربلای ۴ بیان کرد: در عملیات کربلای ۴ جانباز شدم و بسیاری از دوستانم به شهادت رسیدند. یکی از خاطرات ماندگار من مربوط به آقای عرفانیان، فرمانده گروهمان است. ماه‌ها نمی‌دانستیم فرمانده است، چون خودش را از بقیه جدا نمی‌دانست. در تمرین‌ها و سختی‌ها پا به پای ما بود. با اینکه پایش پلاتین داشت، هیچ‌وقت عقب نمی‌نشست. وقتی از دوستی درباره‌اش پرسیدم، گفت که او فرمانده گردان است. این برایم درس بزرگی بود؛ اینکه اگر کسی بخواهد تأثیرگذار باشد، باید در میدان عمل باشد، نه فقط در حرف.

 

این هنرمند متعهد در پایان اظهار داشت: تمام آثاری که کشیدم با دل و جانم بود. هر کدام برایم تجربه‌ای معنوی و روحی بود. برای آنکه این آثار ماندگار بمانند و نسل‌های بعدی هم با این چهره‌های نورانی آشنا شوند، تصمیم گرفتم آن‌ها را به موزه شهدا اهدا کنم. آرزو دارم مردم با دیدن این آثار، فقط یک لحظه درنگ کنند و یاد بگیرند که می‌توان با اخلاص، دنیا را جای بهتری کرد.

 

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده