گفت‌وشنود «شاهدیاران» با سرهنگ «سیدمحمدعلی‌ شریف‌النسب»
دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۳۷
سرهنگ «سید محمدعلی شریف النسب» از افراد انقلابی و عضو هسته‌های مقاومت بوده و نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است. وی متولد 1323 در اصفهان است و در سال 1342 وارد دانشکده افسری شده است. شریف‌النسب در دانشکده افسری با چهره‌های شاخص همچون؛ سرلشکر شهید یوسف کلاهدوز و سرلشکر شهید حسن اقارب‌پرست هم دوره بوده است. این آشنایی، مقدمه‌ای شده است برای تشکیل جلسات پنهان خارج از پادگان در راستای حفظ اصالت ارتش و همچنین جلوگیری از سوءاستفاده رژیم پهلوی از ارتش برای کشتار مردم.

به گزارش نوید شاهد، مبارزین و فعالان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب اسلامی از نخستین ایثارگران انقلاب بودند که ایام فجر انقلاب را رقم زدند. روز 22 بهمن‌ماه سال 1357 روزی فراموش نشدنی در یاد و خاطر هر ایرانی است؛ روزی که مقاومت و مبارزات جوانان غیور ایرانی به ثمر نشست و کام ملت آزاده ایران را شیرین کرد. به همین مناسبت بخشی از گفت‌وشنود «شاهد یاران» با سرهنگ «سیدمحمدعلی شریف‌النسب» در یادمان «زندانیان و فعالان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب اسلامی» را می‌خوانیم.

بسیاری‌‎ از نیروهای انقلابی حاضر در ارتش شاهنشاهی، بازوان قدرتمند حضرت امام خمینی(ره) درپیـروزی‌ انقـلاب بودند

شما از افراد بسیار نزدیک بـه شهید نامجو بوده‌اید، لطفا از نحوه آشنایی با ایشان بگویید؟

در سال 1342 وارد دانشکده افسـری شده و در همان روزهای ابتدای حضـور در دانشکده با سیدموسی نامجو که درس نقشه‌خوانی تدریس می‌کرد آشنا شدم. بعد از گذشت 2 ماه از این آشنایی، مرا به جلسات خصوصی در خارج از دانشکده دعوت کرد. در ابتدا تصورم این بود که محتوای این جلسات فعالیت‌های سیاسی است اما محور بحث‌های این جلسات، آمـوزش نهج‌البلاغه، قرآن و تاریخ ادیـان بـود. این جلسات در ضلع غربی دانشکده افسری و در منزل سرگرد تیمور رحیمی‌فـر برگزار می‌شد. در این جلسات با شهید کلاهدوز آشـنا شده و با گذشت زمان وارد مبارزات انقلابی در ارتش شدیم. خاطرم است حدود 4 سال مانـده بـه پیروزی انقلاب اسلامی، یوسف کلاهدوز از مرکز زرهی بـه گارد شاهنشاهی منتقل شـد؛ از وی پرسیدیم: «چرا بـا پیوسـتن به گارد شاهنشاهی موافقت کردیـد؟» ایشان پاسخ دادنـد: «مسـئول منابع انسانی گارد شاهنشاهی که هم‌دوره من بود، گفـت کـه می‌خواهیـم شـما را بـه گارد منتقل کنیم و مـن موضـوع را با موسی نامجو در میان گذاشتم و ایشان نیز از من خواست تـا ایـن درخواسـت را بپذیـرم و اشاره داشت که در گارد شاهنشاهی برای هسـته‌های مقاومت نیـاز به نیروهای انقلابی است.»

 هدف اصلی هسته‌های مقاومت در ارتش که شما نیز در آن گروه حضور داشته‌اید، چه بود؟

در آن ایام، هسـته‌های مقاومـت روزبـه‌روز رشد می‌کرد و تلاش این بود تـا اقداماتی صورت گیرد که ارتش مقابل مردم قرار نگیرد؛ از طرف دیگر گروهک‌هایی بودند که تلاش می‌کردند ارتشیان را تحریک کنند تا در مقابل مردم قرار گیرند. گروهک‌ها معتقد بودند که نباید انقلاب به پیروزی برسد، اما در هسـته‌های مقاومت با برگزاری جلسات بـه ارتشیان بیان می‌شد که وظیفه ارتش دفاع از مرزهاست و نباید اجازه دهیم تا ارتـش ابزاری در دست رژیم بوده و باعث شود تا رو در روی مردم قرار گیرد.

 باتوجه به اینکه شما از افراد نزدیک به شهید کلاهدوز بوده و عضو گروه مخفی بوده‌اید، نظر شما در خصوص تیراندازی در گارد شاهنشاهی چیست؟

این حرکت خودجوش اثـر بزرگ خود را در تسریع انقلاب بخشید. این تیرانـدازی در مکانی بـه وقوع پیوسته بـود که امید و تکیه‌گاه شاه بود. بعد از این اتفاق، محمدرضاشـاه و خانواده‌اش از نظر روحی بـه شدت ضربه دیده و تصمیم بـه ترک ایران گرفتند. گاه عده‌ای تصور می‌کنند این حادثه با هدایت یوسف کلاهدوز رخ داده، در حالی که این‌چنین نیسـت. هسـته‌های مقاومت با چشم باز عمل می‌کردند و مجـوز ورود به ترور و فعالیت‌های خشونت‌آمیز را از هیـچ مقامی نداشتند. کلاهدوز طرفدار حقیقی حضرت امام‌خمینی(ره) بود و تن به فعالیت خشـونت‌آمیز نمی‌داد. خانواده سلطنتی صدای تیراندازی در لویزان را شنیدند چون نزدیک به باشگاه افسران بودند. همین عاملی شد تا شاه و خانواده‌اش آگاه باشند که با ژنرال هایزر آمریکایی نیز کاری پیش نمی‌رود و بدنه ارتش شاهنشـاهی در خدمت شـاه نیسـت.

آیا ماموریت مستشاران غربی حاضر در ارتش ایران، تنها در خصوص مسائل نظامی بود؟

مستشاران نظامی بعـد از سقوط دکتر مصـدق، بـه دلیل دسترسی به بازار خرید اسلحه بیش از گذشته در ایران حضور داشتند. ایـران دائمـا در حال تجدید سازمان بوده و سلاح‌هایش را بـه روز می‌کرد. مستشـاران در بسـیاری از ارگان‌های سیاسی و فرهنگی رخنه کرده بودند. بـا پیام‌های حضرت امام‌خمینی(ره)، بدنه مذهبی و انقلابی ارتش مراقب بود تا ارتباط مستشاران به سلطه فرهنگی در جامعه ختم نشود. غیرت فرماندهان ارتش اجازه نمی‌داد تـا ارتبـاط نیروهای تحت امر خود با مستشاران را شـاهد باشند. بارها به نیروهای تحت امر خـود هشدار می‌دادند که این افراد تنها برای آموزش در ایران حضور دارند و مبادا ارتباطی غیراز این برقرار کنید.

 آیا ارتش با امام خمینی (ره) نیز ارتباط داشتند؟

امام خمینی (ره) بـا نبـوغ ذاتـی و بینـش حکیمانه خود، تشخیص داده بودند که بدنه ارتش، سـالم است و تنها تعدادی از سران آن وابسته هستند؛ از طرف دیگر، برخی از فرماندهان رده بالای ارتش چه در دوران حضور ایشـان در ایـران و چه در دوران تبعیدشان، مخفیانـه نزد امام‌خمینی(ره) رفته و اعلام می‌کردند از این که تحت سلطه چنین نظامی هستند، رنج می‌برند و از حکومت پهلوی اظهار نفرت می‌کردنـد. حـرف آنها ایـن بود که: «مـا برای دفـاع از کشـور آمـوزش دیده‌ایـم و شـغل خـود را دوست داریم؛ اما در عین حال مقلد شما هستیم؛ اکنـون تکلیـف چیسـت؟» حضرت امام نیز در پاسـخ به این سـوالات فرمودند: «تا زمانی که در همین محدوده گام برمی‌دارید، خداوند از شما راضی و حقوق شما حلال است.» حضرت امام‌خمینی(ره) با رفتار محبت‌آمیز خود، ارتش را همراه خود کرده و هرگز تا پیروزی انقلاب، سـخن تندی از ایشان برعلیه ارتش شنیده نشد. بسیاری از نیروهای انقلابی حاضر در ارتش شاهنشاهی، بازوان قدرتمند حضرت امام‌خمینی (ره) در پیروزی انقلاب بودند.

با توجه به اینکه از اواخر سال 56 نهضت حضرت امام به اوج خود رسید و برگزاری مراسم چهلم و یادبود شهدا در شهرهای مختلف آغاز شد؛ نقش ارتش و هسته مقاومت برای تقابل با مردم چگونه بود؟

در آن ایام تحت تاثیر سیدموسی نامجو و آموزش و تعلیمات او، هسته‌های مقاومت در ارتش گسـترش پیدا کرده و پست‌های کلیـدی را برعهده داشـتند. به دوستان نظامی توصیه کرده بودند که: «مراقب باشید رژیم از ارتش استفاده ابزاری نکند، ما برای دفاع از مرزها این لباس را بـه تن کردیم و نه برای رویارویی با مردم، مردم با حکومت مشکل دارند و با ارتش هیچگونه خصومتی وجود ندارد. مراقب باشید تا خود را در این ماجرا درگیر نکرده و اعتبارمان را حفـظ کنیم.»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده