شهید «احمد باقری» محبوبیت خاصی در بین مردم منطقه داشت
به گزارش نوید شاهد کردستان: شهید احمد باقری روز پنجم مهر ماه سال ۱۳۲۸ میان خانوادهای مومن و با دیانت در روستای (پشاباد) از توابع شهرستان کامیاران به دنیا آمد.
احمد دوران کودکی را در دامان طبیعت ساده و بی آلایش روستا سپری کرد و با رسیدن به سن ۶ سالگی برای کسب علم و دانش راهی مدرسه شد و تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و با اینکه از هوش و ذکاوت خاصی برخوردار بود، اما به دلیل نبود امکانات تحصیلی و آموزشی در زادگاهش نتوانست به ادامه تحصیل بپردازد.
وی در همان دوران نوجوانی همراه با دیگر اعضای خانواده به کار کشاورزی و امورات روستایی مشغول شد.
احمد که تحت تربیت و آموزههای پدری مهربان، دلسوز و با شهامت پرورش یافته بود از بدو جوانی آثار بزرگ منشی، دیانت و صداقت در چهره اش هویدا شد و ضمن آشنایی با الفبای دینداری و تقوا، درس شهامت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم مدافعان دروغین مردم کردستان را آموخت.
وی به تصمیم بزرگان خانواده در سن جوانی با دختری عفیف و شایسته به نام «سلما» ازدواج کرد و حاصل پیوند وی با همسرش دو فرزند (یک پسر و یک دختر) است.
احمد همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی همچون پروانه گرد شمع انقلاب و رهبر فرزانه آن به پرواز درآمد و از آغازین روزهای حضور ضد انقلاب در منطقه، در برابرشان ایستاد و به نفی مرام و عقاید ناروایشان پرداخت و همچون شیر وارد میدان شد و به روشنگری پرداخت و فلسفه وجودی عناصر ضد انقلاب را زیر سوال برد و عملکرد آنها را در ترازوی نقد گذاشت.
فعالیتهای گسترده احمد و خانواده اش، ضد انقلاب را به شدت آزرده خاطر و آشفته میکرد، گروهکهای ضد انقلاب که توان برابری با آنان را نداشتند، ناجوانمردانه به منزلشان حمله کردند و ضمن غارت اموال منزل، احمد و برادرش را به اسارت بردند.
همسر احمد در این زمینه میگوید: «یک شب نیروهای ضد انقلاب برای دستگیری احمد به منزل ما هجوم آوردند و من از راهی که در دید ضد انقلاب نبود او را پا برهنه فراری دادم، همسرم در مکانی نزدیک خانه پنهان شده بود تا ببیند ضد انقلاب چه میکند، آنها من را به باد فحش و ناسزا گرفتند و خواستند من را به جای احمد به اسارت ببرند، داد و فریادهای من هم به جایی نمیرسید.
ناگهان احمد خودش را به خانه رساند و داد زد: شما اگر مرد بودید، به یک زن تنها و بی پناه حمله نمیکردید؛ احمد اینجاست همسرم را رها کنید، آن از خدا بی خبرها احمد را دستگیر و پا برهنه با خود بردند، من از دست ضد انقلاب فرار کردم و آنها یک خشاب پشت سر من خالی کردند، ولی خواست خدا این بود که من زنده بمانم، آنها همزمان برادران احمد را هم دستگیر و به مریوان منتقل کرده بودند و پس از مدتی یکی از برادرانش را آزاد کردند، احمد مدت شش ماه زیر سختترین شکنجهها مقاومت کرد و حتی زمانیکه برادر کوچکش را مقابل چشمانش شکنجه کرده بودند، گفته بود: «من مخالف و دشمن شما هستم، چرا برادرم را شکنجه میکنید»، وی بعد از مرارتهای فراوان از زندان ضد انقلاب آزاد و همان روز از بیراهه با پای پیاده راهی کرمانشاه شد و به سازمان پیشمرگان مسلمان کرد پیوست».
احمد به اتفاق پدر و برادرانش در عملیات پاکسازی کامیاران از لوث وجود گروهکهای ضد انقلاب در نهایت ایثار و فداکاری، نقش بسیار مهمی را ایفا کردند».
در بیشتر عملیاتها فرماندهی گردانها را برعهده داشت و در عملیات پاکسازی روستاها و مناطق عمقی، احمد همیشه پیشقدم و پیش قراول بود و همزمان با عملیات پاکسازی مردم را به اهداف نظام و انقلاب آشنا میکرد و چهره واقعی ضد انقلاب را برای مردم آشکار میساخت، یکی از همرزمانش اینگونه نقل میکند: «هر وقت وارد روستای میشدیم، احمد جلوتر از همه بود و نیروهای بعد از او وارد روستا میشدند، او مستقیم به مسجد میرفت و ضمن ادای فریضه نماز، مردم را به مسجد دعوت میکرد و برای آنان از اهداف و آرمانهای مقدس نظام جمهوری اسلامی سخن میگفت، همین امر باعث شده بود احمد محبوبیت خاصی در بین مردم منطقه داشته باشد».
این پیشمرگ مسلمان پس مجاهدتهای فراوان، سرانجام در روز هفتم دی ماه سال ۱۳۶۱ حین درگیری با گروهکهای ضد انقلاب در روستای «پرتاله» پس از نبردی جانانه و هلاکت شماری از اعضای ضد انقلاب، مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید، پیکر مطهرش پس از تشییع در گلزار شهدای شهرستان کامیاران به خاک سپرده شد.
شایان ذکر است شهید احمد باقری دومین شهید خانواده است و پدر ایشان از پیشکسوتان ایثار و فداکاری بوده و برادرانش نیز از جانبازان و آزادگان سرفراز استان کردستان هستند.