زندگینامه شهید علی بینا
نوید شاهد - علي بينا، فرزند حسن و زينب، در سال 1341 ، در عنبرآباد جيرفت به دنيا آمد. در دوران كودكي، براي آموختن قرآن به مكتب خانه رفت. دوران دبستان را در روستاي عنبرآباد گذراند و دوره ي راهنمايي را در مدرسه ي دكتر شريعتي (فعلي) و دبيرستان را در مدرسه ي اميركبير طي كرد. زماني كه از مدرسه به خانه مي آمد، در امور كشاورزي به پدرش كمك مي كرد.


همیشه به یتیمان کمک میکرد و خود را کوچکتر از زیر دستانش می دانست

نوید شاهد: علي بينا، فرزند حسن و زينب، در سال 1341 ، در عنبرآباد جيرفت به دنيا آمد. در دوران كودكي، براي آموختن قرآن به مكتب خانه رفت. دوران دبستان را در روستاي عنبرآباد گذراند و دوره ي راهنمايي را در مدرسه ي دكتر شريعتي (فعلي) و دبيرستان را در مدرسه ي اميركبير طي كرد. زماني كه از مدرسه به خانه مي آمد، در امور كشاورزي به پدرش كمك مي كرد.

در اوقات فراغت، به مسجد مي رفت و در نماز جماعت و نماز جمعه، شركت مي كرد. به كتاب هاي مذهبي علاقه داشت و آن ها را مطالعه مي كرد.

به افراد متدين و معتقد علاقه ي خاصي داشت و به آن ها عشق مي ورزيد.

روی کار اشتباه بسیار حساس بود و سعی می کرد با رفتار خوب شخص را اصلاح کند

اگر اشتباه يا كار خلافي را مشاهده مي كرد، حساس بود ولي سعي مي كرد عصباني نشود و با رفتار خوب، آن شخص را اصلاح كند. قبل از انقلاب، فعاليت هاي زيادي انجام داد، از جمله: « تشكيل كتاب خانه در روستا و شركت در نماز جماعت، و فعاليت هاي مذهبي و سياسي در مدرسه كه منجر به اخراج او از مدرسه گرديد.

در 18 سالگي تصميم گرفت به جبهه برود . از طريق سپاه پاسداران، عازم جبهه شد. جنگ را اداي تكليف الهي مي دانست و مي گفت: « ايران بايد در اين جنگ پيروز شود. بايد تا آخرين قطره ي خونمان بجنگيم و امام را تنها نگذاريم.» مسئوليت او در جبهه، فرمانده گردان بود.»

در پشت جبهه، كارهاي تبليغاتي انجام مي داد، تا جوانان را جذب جبهه كند.

می گفت به فکر آخرت باشید نه فکر مال دنیا

حسن بينا، پدرش، مي گويد: « به ما توصيه مي كرد كه به فكر آخرت باشيم و به مال دنيا اهميت ندهيم، يك بار به او گفتم: هفت سال جبهه رفته اي بگذار ديگران به جبهه بروند تو ديگر نرو . ولي او در جواب من گفت: آيا شما حاضريد كه همسر و دخترتان را سرلخت و برهنه بيرون ببرند. ما براي ناموس خود مي جنگيم.»

او در 21 سالگي با خانم فاطمه ي آباد، ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج دو فرزند است.

همیشه با وضو بود و نماز شبش ترک نمی شد و اخلاقی مانند اخلاق پیامبر را داشت

فاطمه آباد، همسرش، مي گويد: « او هميشه با وضو بود . نماز شب را هيچ وقت فراموش نمي كرد. به ديگران خيلي احترام مي گذاشت و مي گفت: «براي خودسازي، بايد اول از جسم شروع كنيم، تا روح را متعالي سازيم.»

حسين كمالي پور، همرزمش، مي گويد: « پيرمردي به جبهه آمده بود و اصرار داشت در گردان علي بينا باشد. از او پرسيدند : چرا اصرار داري در گردان او باشي؟ گفت : او فرمانده اي است كه اخلاق و رفتارش مشابه پيامبر(ص) است.»

بينا در جبهه مديريت قوي داشت . به شورا احترام مي گذاشت . به هركس مطابق ظرفيتش، مسئوليتي مي داد.

به حضرت زهرا(س) علاقه داشت به طوري كه هميشه در عمليات ها رمز را به نام حضرت زهرا(س)، مي گذاشت.

زماني كه در جبهه بود واجبات ديني، نماز شب، و نماز جعفر طيار را به جا مي آورد. در اوقات فراغت، در حال دعا و نماز و ذكر و صلوات بود. به همرزمانش توصيه مي كرد: « نماز را اول وقت بخوانيد و سعي كنيد يك رزمنده واقعي باشيد. به وحدت و برادري دعوت مي كرد.

در جنگ مسئولیت های زیادی بر عهده اش بود

از اوايل سال 1360 ، مسئوليت هاي مختلفي در جنگ به عهده داشت. از جمله : فرماندهي دسته، فرماندهي گردان، فرمانده محور در عمليات كربلاي 4 و 5. مدتي هم در دانشگاه امام حسين(ع)، درس خواند. در پشت جبهه فعاليتش جذب نيرو براي جبهه، و تقويت بنيه ي فرهنگي رزمندگان بود.

بسیار صبور بود و کارها را با توکل به خدا و کمک افراد انجام می داد و هرگاه به مرخصی می رفت به دیدن خانواده شهدا، رزمندگان می رفت

علي بينا در برابر مشكلات خيلي صبور بود و ضعف به خود راه نمي داد. با توكل به خدا، سعي مي كرد در حل آن بكوشد و به كمك افراد با تجربه آن را انجام مي داد.

فاطمه آباد، همسرش، مي گويد: « در مقابل رفتارهاي ناپسند، سعي مي كرد با شيوه ي اصولي، برخورد كند. در امور زندگي و در مقابل اعمال غير منتظره، با مدارا عمل مي كرد.»

هرگاه به مرخصي مي آمد، به ديدن خانواده ي شهدا، رزمندگان و ملاقات مجروحين مي رفت و يا به روستاها مي رفت تا بتواند براي جبهه، نيرو جذب كند.

بعضی وقتا مقداری لوازم می گرفت و بین بچه های یتیم تقسیم می کرد

گاهي به كميته امداد مي رفت، مقداري لوازم مي گرفت و بين بچه هاي مسكين و يتيم تقسيم مي كرد. سعي مي كرد علي وار زندگي كند. در عمليات والفجر 8، عراق تمام نيروهايش را در منطقه گذاشته بود تا بتواند محوري را باز بكند. زماني كه بينا در خط قرار مي گرفت تمامي گروهش او را همراهي مي كردند. وقتي كه به سنگر مي رفت، چند نفر از رزمندگان به دنبال او مي رفتند. علي بينا به آن ها مي گفت: اگر يك خمپاره بيايد، ممكن است شهيد شويد. آن ها مي گفتند: شهيد شدن در كنار شما براي ما افتخار است.

نسبت به زیردستان خود، خود را کوچکتر می دانست به طوری که کسی متوجه نمی شد که چه کسی فرمانده است

او چهار مرتبه مجروح شد. علي بينا در برخورد با زير دستان، هميشه خود را از آن هاكوچكتر مي دانست و زماني كه وارد گردان او مي شديم كسي نمي توانست تشخيص بدهد كه چه كسي فرمانده گردان است.

آرزويش سلامتي امام راحل بود. و وحدت و يكپارچگي مسلمانان و يكي ديگر از آرزوهايش، شهادت در راه اسلام بود.

در عمليات كربلاي 5 در تاریخ 1365/10/29 و در منطقه شلمچه، تیری به پهلوي او خورد. به يكي از دوستانش گفت : حالم خوب نيست . شما مواظب بچه ها باشيد. وقتي كه به پشت جبهه منتقل شد ، به شهادت رسيد.

شهيد در وصيت نامه اش مي گويد: « شهادت مي دهم آنان كه با حب اميرالمومنين(ع) از دنيا بروند، اهل بيت عصمت و طهارت هنگام مرگ آنها را ياري خواهند كرد و آنان كه بدون حب ائمه(ع) از دنيا بروند، كافر از دنيا خواهند رفت. اعلام مي كنم با سوز دل عاشقانه، كه اينجانب دوست دار ائمه(عليهم السلام)هستم و دشمن آن هايي كه با اهل بيت عصمت و طهارت دشمن اند.»

پيكر مطهرش در شهرستان جيرفت، محل گلزار شهدا، به خاك سپرده شد.

پي نوشت ها

-1 پرونده فرهنگي شاهد- زندگي نامه

-2 بينا، حسن- سرگذشت پژوهي، ص 4

-3 همان، ص 7

-4 همان، ص 6

-5 همان، ص 8

-6 همان، ص 8

-7 همان، ص 9

-8 پرونده فرهنگي شاهد- زندگي نامه

-9 سرگذشت پژوهي، ص 2

-10 بينا، حسن- سرگذشت پژوهي، ص 12

-11 همان

-12 بينا، حسين- سرگذشت پژوهي

-13 آباد، فاطمه- سرگذشت پژوهي، ص 15

-14 همان

-15 كمالي پورف حسين- سرگذشت پژوهي، ص 31

-16 همان، ص 31

-17 كمالي پور، حسين- سرگذشت پژوهي، ص 31

-18 سيرفر، ميثم- سرگذشت پژوهي، ص 30

-19 همان

-20 بينا، محمد- سرگذشت پژوهي، ص 27

-21 همان، ص 26

-22 آباد، فاطمه- سرگذشت پژوهي، ص 17

-23 رزاق پور، ابراهيم- سرگذشت پژوهي، ص 14

-24 همان

-25 همان، صص 4 و 5

-26 پرونده فرهنگي شهيد- سرگذشت پژوهي، ص 20

-27 رزاق پور، ابراهيم- سرگذشت پژوهي، ص 9

-28 همان

-29 كمالي پور، حسين- سرگذشت پژوهي، ص 31

-30 پرونده فرهنگي شاهد- وصيت نامه

-31 همان- سرگذشت پژوهي، ص 2

منبع: فرهنگنامه جاودانه های تاریخ/ زندگینامه فرماندهان شهید استان کرمان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده