تاملی کوتاه بر زندگینامه پاسدار شهید سید مصطفی بیاتی
بسیار سلیمالنفس بود. از انجام کارهای بیهوده سخت پرهیز میکرد. بیشتر سکوت میکرد و کمتر حرف میزد. همواره تبسم و لبخندی ملایم بر لبانش نقش بسته بود و به او زیبایی خاصّی میبخشید. در انجام فرایض دینی بسیار کوشا بود. بعد از نمازهای واجب که در بیشتر مواقع سعی میکرد با جماعت نماز را اقامه کند. لحظاتی را به تلاوت قرآن میپرداخت و بعد از اقامهی نماز صبح نمیخوابید و در حالی که همرزمانش در خواب بودند او کفشهای آنها را واکس میزد و بر این باور بود خدمت به رزمندگان سپاه اسلام اجر اخروی را به دنبال دارد و بدین سان تمامی کارهایش رنگ و بوی خدایی داشت.
هشتم مهرماه سال یک هزار و سیصد و سی و سه در روستای دار غیاث در خانوادهای مذهبی و از سادات رسولالله تحت تربیت انسانهای مؤمن و معتقد و عامل به احکام اسلامی ایّام کودکی را پشت سرنهاد و در همان زادگاهش پس از سه سال تحصیل در مقطع ابتدائی از ادامهی تحصیل باز ماند و بعدها با حضور در کلاسهای قرآن با احکام اسلامی و علوم قرآنی آشنایی پیدا کرد. با وجود سن و سال کم و قبل از رسیدن به سن تکلیف عامل به انجام تکالیف شرعی بود و این رویهی را در زندگی خود نهادینه کرده بود.
سال یک هزار و سیصد و پنجاه و دو به خدمت سربازی فرا خوانده شد و در قرارگاه تیپ 3 زرهی همدان خدمت نظام وظیفه را به پایان رسانید. و برای ادامهی زندگی به روستا برگشت. در روستا مانند همه مردم از طریق کشاورزی و دامداری زندگی را اداره میکرد. با پیروزی انقلاب اسلامی او به عنوان جوانمرد در ژاندارمری سابق مشغول به کار شد و قبل از انقلاب هم همراه دیگر برادرانش از آرمانهای امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی دفاع میکرد و در توزیع اعلامیّهها و نوار سخنرانی رهبر کبیر انقلاب اسلامی فعّالیّت داشت.
با شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال یک هزار و سیصد و پنجاه و نه در کنار دو برادر دیگرش به نامهای سیّد منصور و سیّد مجتبی به عضویّت سپاه درآمد. در زمان عضویّت در سپاه قریب به ده سال از زندگی مشترکشان با سیّده مانوس ابراهیمی میگذشت، دخترانش را به عشق اهل بیت پیامبر گرامی اسلام(ص) سکینه و زینب نام نهاده بوده و اسم مرتضی را برای پسرش انتخاب کرده بود.
سه سال تمام در سپاه با عشق به اسلام و انقلاب جنگید و در درگیریهای پیدرپی به مصاف دشمن رفت و سرانجام در منطقهی دیواندره در اطراف روستای کوله در اوّلین روز سال یک هزار و سیصد و شصت و دو در حالی که مردم عید نوروز را جشن گرفته بودند او به مقام رفیع شهادت رسید.