مروري به زندگينامه و وصيتنامه شهيد خدامراد برزگر احسان
شهيد خدامراد برزگر احسان (1365 ـ 1346)
شهيد "خدامراد برزگر احسان" فرزند
"اسماعيل و نوشآفرين" در دهمين روز فروردين ماه سال 1346 در روستاي
دلبران از توابع شهرستان "قروه" گل وجودش شكفتن گرفت و از آسمان قلبش
نوري در فضاي خانه منتشر گرديد.
خدامراد با شكوفايي عظيم انقلاب اسلامي با يك دنيا شور و شوق به منظور تحقق اسلام ناب محمدي (ص) به جمع دلاورمردان عرصهي ايثار و مجاهدت شتافت و با عضويت رسمي در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در مسير مبارزه با عوامل ضدانقلاب قرار گرفت و در اين راه مجاهدت و رشادتهاي فراواني از خود بروز داد. قدوم مبارك اين دلاور خستگيناپذير در راستاي افراشتن پرچم انقلاب اسلامي در منطقه كردستان و حتي جبهههاي نبرد با متجاوزين بعثي نشان از استواري ايمان و ارادهاش داشت سرانجام در چهارمين روز بهمن ماه سال 1365 در عمليات پيروزمندانه كربلاي 5 شلمچه بر اثر اصابت گلوله روح افلاكي او از تن خاكي پرواز گرفت و به آشيانهي سبزي در فراسوي مرزهاي خوشنامي و جاودانگي فرود آمد. مزار مطهر اين شهيد والامقام در گلزار شهداي دلبران واقع است. از شهيد برزگر احسان يك فرزند پسر به يادگار مانده است.
وصيتنامه شهيد برزگر احسان:
"با درود و سلام فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران، سلام بر شهيدان، سلام بر محمد و آل او و تمامي امامان شيعه و قبول آيين اسلام و با آگاهي كامل اين را نوشتم من مسلمانم پيرو خط امام و هوادار روحانيت مبارز آنچه من از دنيا ميشناسم اين است كه خدا ما را به خاطر مال و زيباي دنيا به اينجا نياورده، بلكه اين دنيا محل امتحان و آزمايش است. من در راهي قدم نگذاشتهام كه ديگران تحسين كنند. بلكه تنها و تنها به خاطر خداوند، في سبيل الله در اين راه قدم گذاشتم امام براي ما يك نعمت است كه خداوند بر ما عطا فرموده و اگر قدر اين نعمت را بدانيم هميشه سربلند و سرافراز خواهيم بود.اگر زماني به افتخار شهادت نايل آمدم بر پدرم اين وصيت را دارم كه صبر اسلامي داشته باشند به شهادت فرزندش افتخار. اميد است كه در شهادت فرزندش گريه نكنيد و بعد از شهادتم كه از اسلام ناراحت نشود و بدبين نشود. انقلاب بزرگتر از آن است كه شهادت من و امثال من توقفي در حركت انقلاب بوجود آورد انقلاب ما به فرد بستگي ندارد و شما نبايد پس از شهادتم از انقلاب نگران و دلسرد شود بلكه به جوانان توصيه كنيد كه راه مرا كه همانا راه خدا و امام خميني (ره) ميباشد را ادامه دهيد بر مادرم اين وصيت كه در شهادت من بيتابي و گريه و زاري نكند بلكه شادي كند كه چنين افتخاري نصيب فرزندش شده است. بر برادران و آشنايانم اين سفارش را دارم كه از خط امام و اسلام جدا نشوند كه جدا شدن از اسلام انسان را هلاك ميكند. پيامي براي دوستان كه شهادت شيرينتر از آن است كه دوستان به سوي جهاد بشتابيد كه شهادت را نصيب شما خواهد كرد و اين فرض بزرگ الهي بر بندگان خاص خودش ميباشد. ديگر عرضي ندارم قربان شما دوستان و برادران و پدر و مادرم. من فداي دين شدهام راه دين را ادامه بدهيد خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار از عمر ما بكاه و بر عمر رهبر افزون
عشق حسيني
راستي چه شد كه شهيد برزگر احسان دريافت كه بهتر از دنيا هم هست، چه ميشود كه كسي باور ميكند كه خدا او را براي زر و زيور دنيا نيافريده. چه شد كه فهميد، دنيا، دار ابتلاء و امتحان است، آيا واقعاً همه ما اين را يافتهايم؟ آيا ما هم تنها بدنبال رضايت خالقايم، و تحسين و تمجيد مردم، ما را اين سو و آن سو نميبرد؟ اين چه بصيرتي است كه بدانيم داشتن امام خميني (رحمهَ الله عليه) از بزرگترين نعمات الهي است؟ شهداء با چه نوري نگريستند و دريافتند كه شهادت در راه حق افتخار و نعمت و توفيق است، و لذا بايد شاكر اين نعمت هم بود. چقدر زيباست كار كسي كه در راه محبوبش تمام و گرانبهاترين سرماية خود را كه جان اوست، تقديم ميكند و بعد از اين، با چَكيدنِ قطرات خونش، ذكرِ شُكراً لِله را ندا ميدهد،كه شاكرِ توام اي خالق هستي كه مرا پذيرفتي، آري اين جملاتي است از زندگي و وصيتِ شهيد خدامراد برزگر احسان، كه هر خوانندهاي را تحت تاثير معرفت بالايش قرار ميدهد، غير از طهارت و صفا و نورانيت، چيز ديگري ميتواند فكر انسان را اينگونه كند.
آيا دستي غير از دست پير جماران بود كه به عنوان نائب مولي دست شهيد برزگر را گرفت و به ملكوت رساند؟ خوشا بحال جواناني كه با فراست ِ كامل، دست از دستِ رهبر خود برنداشتند و با ارشاد و اذن و حكم او، جان را به جانان، تقديم و تسليم نمودند.
چقدر زيباست چَكيدنِ خونِ اينان بر زمين و ريزش گناهان. اي كاش خدا اين نورانيت و اين طهارت و بصيرت را به ما هم ميداد كه لااقل اگر شهيد نشديم، مُدَّروج فرهنگ شهيد و شهادت باشيم.