
نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید محمد خانبان
اینجا ، دانشگاهی است که انسان ، انسان واقعی می شود.
ای مادر! که شب ها و روزها رنج بُرده ای و مشقت کشیده ای تا فرزندت بزرگ
شود و ای پدر! که در بیرون از خانه کار کردی و مقاومت نمودی تا طعامی به
دست آوری و با جمع شیرین خانواده ی خود، بُخوری و رفاه زندگانی را به دست
آوری تا خانواده ات آسوده باشند.
درود بر تو ای پدر و مادر گرامی! که عاشقانه و عارفانه محبت و شجاعت و
مردانگی را به من و فرزندان دیگرت، آموختی؛
مرحبا و آفرین بر شما ای پدر و
مادر بزرگوار!
اینجا دانشگاهی است که انسان در آن، انسان واقعی می شود و سختی ها و دشواری
های روزگار دنیوی خود را می بیند و درس ایمان و شجاعت و سلحشوری و مردانگی
را می آموزد.
این دانشگاه، دانشگاهی است که حسین(ع) و فرزندش امام زمان
(عج) بر او نظاره دارند و او را اداره می کنند و ما رزمندگان -چه بسیجی و
چه سپاهی و چه ارتشی- همگی سربازان این دو امام و همه ی امامان و پیامبران
بزرگوار هستیم و همانند حسین بن علی(ع) -که در روز عاشورا با لب تشنه در
برابر ظلم و ستم و کفر ایستادگی کرد و سر خود را داد- ما هم همانند او
خواهیم جنگید.
پدر و مادر عزیز و گرامی ام! اگر افتخار شهادت نصیب من شد -البته من که
گناهکارم و سعادت آن را ندارم و اگر داشتم- نگران من نباشید؛ چون من به طرف
معبود هستی رفتم که تمام انسانها و مسلمانان باید بروند.
...و تو ای مادر! به فاطمه زهرا (س) بنگر که حسینش را داد و افتخار کن
امانتی که از طرف خداوند داشتی، به پروردگار پس دادی و خداوند تمام مردم را
در روز قیامت -روزی که وعده داده و هیچ شکی در آن نیست- جمع می گرداند و
این وعده ی قطعی است و هیچ شکی در آن نیست و ما، بسیجیان اگر این لباس را
به تن کردیم، به عشق پروردگار -حق تعالی- است.
اما ای پدر و مادرم! مرا حلال کنید؛ شما شجاع بودید که از اول عُمرتان کار و
کوشش می کردید و مرا بزرگ نمودید و امیدوارم علی و رضا و امیر، راهم را
ادامه دهند.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.