به مناسبت روز خبرنگار مروری بر ؛
مادر من نمي توانم مظلوميت زينب (س) را در سينه خود جاي ندهم ، آنگاه که نداي دختر علي مرتضي در کوچه پس کوچه ها و خرابه هاي شام بلند مي شد .
وصيت نامه شهيد خبرنگار جلال نوبهار معاون گردان ثارالله /  آرزو داشتم در بستر و در ذلت جان ندهم
نوید شاهد فارس: شهيد جلال نوبهار در یکم فروردین ماه  سال 1338 در کازرون فارس دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در کازرون گذراند. وی پس از پیروزی انقلاب نیز همچنان فعالیت های فرهنگی و مذهبی خود را ادامه داد و در عرصه فرهنگ، هنر و مذهب فعالیت های گسترده ای انجام داد همچنین  جلال به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات و جمهوری اسلامی در شهرستان کازرون فعالیت می کرد و چنان در نگارش اخبار و مطالب دقت نظر و پویایی داشت که پس از چندی به عنوان خبرنگار نمونه اطلاعات برگزیده شد و معرفی نامه و عکس اودر مجله اطلاعات به چاپ رسید.
جلال به بازیگری و نمایشنامه نویسی علاقه وافری داشت.  و در این امر موفق شد به عنوان بازيگر در چندين نمايش فعاليت کند.
نمايشهايي که تداعي آنان با تصوير مهربان جلال در آميخته است. از جمله آن نمايش ها مي توان به(خون سبز)، (آن شصت نفر آن شصت هزار)، (قلعه)، (زلزله) و چندين نمايش ويديويي ديگر اشاره کرد
شهید جلال نوبهار سرانجام در بیستم فروردین ماه سال 66 در عملیات کربلای 8 به دیدار حق شتافت. روحش شاد


(وصيت نامه شهيد جلال نوبهار معاون گردان ثارالله )

بسم الله الرحمن الرحيم
 يا مولاي ، انت المولي و انا العبد و هل يرحم العبد الا المولي ...
سلام و درود وافر خداوند سبحان به محضر مقدس ولي عصر (عج) و نايب بر حق آن حضرت امام خميني ؛ درود خداوند نثار ارواح پاک و مطهر شهداي اسلام . اميد است خداوند تبارک و تعالي اين توفيق را به همه امت حزب الله ، مسلمان و خداجوي کشورمان عنايت بفرمايد تا از ارزشهاي متعالي اسلام ، دفاع و نقش ارزنده اي در تداوم نهضت اسلاميمان داشته باشيم . اما بعد حقير با آگاهي تمام و ايماني راسخ به وحدانيت خداوند متعال اعتراف مي کنم و شهادت مي دهم که محمد مصطفي (ص) فرستاده اوست ؛ همچنين اعتراف مي کنم راهي را که انتخاب نموده ام و از روي فهم و شعور و معرفت خويش بوده و اين راه را به عنوان يک تکليف اسلامي پيوسته بر دوش خود احساس مي نمودم ؛

اکنون که خداوند به من توفيق عطا فرموده و در اين مسير قرار گرفته ام از خدا مي خواهم نصرت و ياريم دهد تا با قدرت هر چه تمامتر در مقابل دشمنان دينم ستيز کنم و آنگاه خداوند اگر لايق بداند خونم را آن چنان مظلوم وار بريزيد که در مقابل بانوي بزرگ اسلام ، حضرت فاطمه زهرا مادر حسين عليه السلام مادر زينب کبري (س) روسياه نباشم .

خدايا ! خود شاهدي که هميشه آرزو داشتم در بستر و در ذلت جان ندهم ، بلکه همواره از تو تمنا داشتم که جانم و خونم را که متعلق به خودت بود ، در راه خودت فدا سازم ؛ اگر در اين مدت عمر نتوانستم رسالتي را که بر دوشم نهاده بودي پاسداري نمايم مرا ببخش .

پروردگارا اعتراف مي کنم که نتوانستم بنده خوبي برايت باشم . پروردگارا عنايتي کن تا بتوانم جبران گذشته را بنمايم ، هر چند اکنون که به درگاهت خواهم آمد چيزي ندارم هر چه بود و هر چه هست از آن توست . خدايا مرا ببخش و مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده .

 و اما سخني دارم با پدرم ، آن که در تمامي زندگي و عمر خويش تلاش نمود تا من به جايي برسم .
پدر اميد است مرا ببخشي ، من نتوانستم در طول اين مدت زحماتت را جبران کنم اما پدر ياد داري آن زماني که مرا با کلام خدا و دعاي علي عليه السلام انس دادي ؟ اميدوارم که با انتخاب راهم توانسته باشم زحماتت را جبران کرده باشم .

اما مادرم تو بودي که با شير پاک خود مرا بزرگ نمودي و تربيت کردي پيوسته براي رسيدنم به سعادت تلاش نمودي ، اکنون مي خواهم از مرگم ناراحت نباشي اگر مي خواهي گريه کني براي فاطمه زهرا و زينب کبري گريه کن . براي علي اکبر حسين عليه السلام گريه زاري کن .
 مادر مگر خودت نبودي که مرا با نام حسين عليه السلام آشنا ساختي ؟ اکنون از من مخواه که دست از دامن اين محبان خدا بر دارم . مادر من مظلوميت حضرت محمد مصطفي (ص) را آن گاه که بر پيشاني مبارک آن حضرت سنگ زدند در سينه دارم .
مادر من مظلوميت علي مرتضي عليه السلام را در سينه دارم ، من مظلوميت حسين عليه السلام و يارانش را در سينه دارم . مادر من نمي توانم مظلوميت زينب (س) را در سينه خود جاي ندهم ، آنگاه که نداي دختر علي مرتضي در کوچه ها و پس کوچه ها و خرابه هاي شام بلند مي شد ؛ اگر مي خواهي عزادار باشي براي خاندان عصمت و طهارت عزادار باش. در مراسم عزاداري و سوگواريم مصيبت فاطمه زهرا و زينب کبري بخوانيد .

و اما سخني با همسرم اميدوارم که مرا ببخشيد که همسر خوبي براي شما نبودم . اميدوارم که خداوند شما را عاقبت به خير کند . اگر خداوند فرزندي به ما عطا نمود نامش را هر چه خود دوست داشتي بگذار و او را به روش صحيح تربيت نما .

و سخني دارم با خواهران و برادرانم اميدوارم که آنها هم مرا ببخشند . من به جرات مي گويم که برادر خوبي برايتان نبودم ، اميدوارم که آنها برايم دعا کنند که خداوند از من راضي باشد .

 در پايان چقدر دلم مي خواهد با امام خودم سخن بگويم :
اماما ! خداوند اين توفيق را به من عنايت کرد و به امت حزب الله عنايت کرد که تو رهبر آنها باشي . خدايا ! شنيده ام آن زماني که حربن رياحي به شهادت مي رسد حسين عليه السلام واسطه مي شود بين حر و خدا . اماما ! از تو تمنا دارم واسطه شوي بين من و حسين عليه السلام و حسين واسطه شود بين من و خدا ، و برايم دعا کني که مرگم شهادت در راه خدا باشد . انشاء الله که خداوند به تمامي خانواده هاي شهدا ، اسرا و مفقودين صبر جزيل عنايت بفرمايد .
 اميدوارم که پرچم لا اله الا الله به دست تواناي پير جماران ، در دست مهدي (عج) قرار بگيرد .
والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده