خاطراتي از دانش آموز شهيدغلامرضا ضيایي
شهيد: غلامرضا ضيایي | |
تاريخ تولد: 20/6/ 1344 | |
تاريخ شهادت: 29/1/66 | |
محل شهادت: مريوان |
«گل رويش شكفت»1
در حال تمهيد مقدمات عمليات نصر يك بوديم، شهيد ضيايي مسؤل تسليحات بود بنا به مسئووليتي كه داشت نميتوانست در عمليات شركت كند. شب عمليات فرا رسيد، تلاش فراواني كرد تا در عمليات حضور پيدا كند، اما وقتي شنيد كه اسمش در ليست نيروهاي عمل كنندة نيست خيلي ناراحت شد. نزد من آمد و خواهش كرد كه در عمليات شركت كند، من ابتدا مخالفت كردم اما وقتي اصرار او را ديدم، موضوع را به مسئوولين اطلاع دادم، آنها هم موافقت كردند، وقتي به او خبر دادم، گل رويش شگفت و انگار كه دوباره متولد شده است و چشم او به جهاني فراخ و خوش منظر گشوده گشته است خوشحالي او بيسبب نبود او به بهشت ميرفت.
«يا حسين (ع)»1
وقتي در جزيرة مجنون مستقر بوديم، يك روز حاج عابد، فرمانده تيپ آمد و به فرمانده گردان گفت: « چند نفر از نيروهاي زبدهات را آماده كن! قرار است در منطقة هزار قلّه عمليات انجام دهيم. » فرمانده گردان هم چند نفر را انتخاب كرد؛ شهيد ضيايي هم جزو برگزيدگان بود، عمليات با موفقيت انجام شد، از طريق بيسيم مطلع شديم كه بچهها پايگاه دشمن را بدون تلفات تصرف كردهاند ولي هنگام پاتك، چند نفر از آنها و از جمله شهيد ضيايي زخمي شده بودند، سريع خودم را به او رساندم، ديدم از ناحية پا زخمي شده است. به او گفتم: بالاخره به آرزويت رسيدي، اشك از چشمانش جاري شد و گفت: «يا حسين! » او را به عقب فرستاديم، بعد از دو روز خبر دادند كه غلامرضا به ديدار مولايش حسين (ع) شتافته است.
1- به نقل از منصور مؤمني همرزم شهيد.
1- به نقل از آقاي عباس كاوه همرزم شهيد.