خاطراتي از دانش آموز شهيد كيانپور دهقان
شهيد: كيانپور دهقان | |
تاريخ تولد: 10/6/1351 | |
تاريخ شهادت: 16/4/67 | |
محل شهادت: چناره مريوان |
«تركشها را با سوزن از بدنش خارج ميكرد»1
همرزمان كيانپور بعد از شهادتش ميگفتندكه،قبل از شروع يكي از عملياتها وي مورد اصابت تركش خمپاره قرار گرفت، سرپايي مداوايش ميكنند بعد از او خواسته بودند كه براي معالجه به عقب برگردد و او قبول نكرده بود به اجبار استراحت پزشكي برايش تجويز كردند، زير بار نرفت، تركشهاي زيادي در بدنش فرو رفته بود، ميگفتند: مينشست و با سوزن يكي يكي تركشها را از بدنش خارج مي كرد. هدفش شركت در عمليات بود، به فرمانده مراجعه كرده بود، تا در عمليات شركت كند، اما بدليل اينكه برادر شهيد بود، مانعش شده بودند، و او گفته بود: اين چه استدلالي است كه شما مي كنيد؟ برادرم به جاي خودش رفته و دَين خودش را ادا كرده، من هم دَيني برگردن دارم و بايد آنرا ادا كنم، و به راستي كه دَينش را خيلي زيبا ادا كرد.
«عفونتها را با چاقو جدا مي كردم»1
در يكي از تكهاي بعثيون، كيانپور مورد اصابت تركش قرار گرفت و زخمي شد، هر قدر به ايشان اصرار كرديم كه به عقب برگردد تا معالجه شود، نپذيرفت، در آنجا ماند، اوضاع مناسب نبود، زخمش به شدت عفونت كرده بود. به گونهاي كه من عفونتها را با چاقو از محل زخم جدا كردم و ضد عفوني نمودم، همة بچهها از كيانپور خواستند بر گردد و بعد از معالجه مجدداً مراجعه كند، اما او نپذيرفت و گفت: با هم آمدهايم و با هم بر مي گرديم.
« پيكر سوخته»2
شهيد علي مؤمني زخمي شده بود، او را به پشت جبهه انتقال داديم يك مرتبه يادم آمد كه كيانپور هم با او بوده است. به سفارش شهيد مؤمني به جستجوي ايشان پرداختيم، ناگاه متوجه شدم كه خمپارهاي به نزديك كيانپور اصابت كرده و از آن بدن تنومند و رشيد جز پيكري سوخته چيزي باقي نمانده است، ايشان را به سختي از روي موهاي سرش شناسايي كرديم، چون موي سرش بلند بود.
1- به نقل از خانم زينول خوشخو مادر شهيد.
1- به نقل از خانم زينول خوشخو مادر شهيد.
2- به نقل از آقاي عربيان همرزم شهيد.