شهيد محمدباقر رحماني، فرزند مرحوم آيت‌الله حسين‌علي رحماني[1] در سال 1331 در شهرستان بيجار[2] زاده شد.

شهيد محمد باقر رحماني

(1358-1331 ه.ش)

شهيد محمدباقر رحماني، فرزند مرحوم آيت‌الله حسين‌علي رحماني[1] در سال 1331 در شهرستان بيجار[2] زاده شد. در سال 1337 به مدرسه رفت. مقطع ابتدايي را در بيجار گذرانيد. سپس به تبريز مهاجرت كرد و در رشته‌ي رياضي درس خواند. پس از مدتي به دبيرستان دارالفنون تهران رفت و در سال 1351 موفق به دريافت مدرك ديپلم رياضي شد. در همان سال در مدرسه‌ي عالي رياضيات و مديريت اقتصادي كرج پذيرفته شد و به ادامه‌ي تحصيل پرداخت. در خرداد ماه سال 1355 تحصيلات خود را خاتمه داد و ليسانس مديريت اقتصادي گرفت. در همان سال به خدمت سربازي رفت و در نيروي دريايي كرج خدمت كرد. بعد از آنكه خدمت سربازي را به پايان رسانيد در كرج ازدواج كرد و در همان شهر هم مشغول كار شد. در اوايل سال 1357 در فعاليت‌هاي سياسي عليه رژيم منفور پهلوي حضور يافت و به جمع حاميان انقلاب پيوست. شهيد رحماني كار خود را در كرج تعطيل كرد و همراه ساير مردم در شهرهاي تهران و كرج به تظاهرات و راهپيمايي عليه رژيم ستم‌شاهي پرداخت. در جريان تشييع جنازه‌ي استاد كامران نجات‌اللهي[3] كه از همدوره‌هاي او در دبيرستان دارالفنون تهران به شمار مي‌رفت، حركت گسترده‌ي مردم را عليه‌ي مزدوران رژيم سازماندهي كرد و با وجود آنكه عوامل پست استكبار، تشييع‌كنندگان را به رگبار گلوله مي‌بستند با ياري برادران ديگر و با عنايت به ايثار و شجاعت سر‌شاري كه از خود نشان دادند موفق شدند كه جنازه‌ي مطهر آن شهيد گرانقدر را تشييع كنند. بعد از حادثه‌ي روز 12 محرم سال 1357 كه طي آن چماقداران رژيم منحوس پهلوي به منزل مسكوني پدر‌ بزرگوار او در شهرستان بيجار حمله كرده بودند، از كرج به بيجار آمد و در مقابل ناراحتي مادر محترمه‌اش گفت: «مادر جان! حمله‌ي طاغوتيان به منزل ما افتخار است و بايد آماده‌ي مصيبت‌هاي سنگين‌تري باشيد و دل به خدا ببنديد» بنا به دستور يكي از انقلابيون بلند پايه آن وقت، به ساوه رفت و ضمن سامان بخشيدن به اوضاع آشفته ساوه، كميته انقلاب اسلامي را در آن شهر تشكيل داد و دوباره به كرج بازگشت. بعد از پيروزي شكوهمندانه انقلاب اسلامي به بيجار آمد و علي‌رغم مشكلات و موانع عديده‌اي كه وجود داشت، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي آن شهرستان را تأسيس كرد و خود به عنوان اولين فرمانده‌ي آن سپاه انتخاب شد. در تاريخ 29/5/58 برابر با 26 رمضان 1400 ه.ش كه هنوز چند ماهي از تأسيس سپاه زنجان در منطقه‌ي تكاب[4] مورد محاصره‌ي نيروهاي ضدانقلاب قرار گرفته‌اند. شهيد رحماني هم درنگ را جايز نمي‌داند و بلافاصله همراه 50 نفر از نيروهاي كه از ابهر آمده بودند و نيز 9 نفر از افراد داوطلب سپاه بيجار به سوي منطقه تكاب اعزام مي‌شوند اما وقتي كه به دو راهي سقز- تكاب مي‌رسند ميان آنها و نيروهاي ضدانقلاب درگيري شديدي رخ مي‌دهد و در جريان همين درگيري فرمانده و مؤسس سپاه بيجار با زبان روزه به شهادت مي‌رسد و با گلوله و خون افطار مي‌نمايد.

سيري در خصوصيات شهيد:

شهيد محمد‌باقر رحماني بيش از اندازه شجاع و پر‌جنب و جوش بود؛ او شيري بود كه نمي‌شد او را در پشت ميله‌هاي ننگين بيداد زنداني كردو وقتي كه از وقوع يك درگيري اطلاع مي‌يافت، آنچنان خوشحال مي‌شد كه تعجب همگان را بر‌مي‌انگيخت. او زندگي خود را در مبارزه و حركت خلاصه مي‌كرد و همواره در حال پيكار و سازندگي بود؛ هنگامي كه در راهپيمايي‌هاي ضدرژيم شركت مي‌كرد دوست داشت كه در صف اول قرار گيرد و نقش مهمي را ايفاء نمايد. پر تحرك بود؛ آرامش چنداني نداشت؛ به جرأت مي‌توان او را يكي از مصاديق بارز اين ضرب‌المثل معروف دانست كه مي‌گويند «فلاني به كام شير هم مي‌رود.» شهيد رحماني بسيار صبور و مقاوم بود؛ در برابر مشكلات خود را نمي‌باخت و با صبر و درايت درصدد رفع آنها بر‌مي‌آمد. بجا و با دقت برنامه‌ريزي مي‌كرد؛ هيچ كاري را بدون برنامه انجام نمي‌داد و با تعمق و تأمل خاصي نسبت به انجام هر كاري اقدام مي‌نمود. علاقه‌ي عجيبي به ورزش كشتي داشت؛ او ورزش را وسيله‌اي براي كشتن غرور نفساني و تقويت روحيه‌ي تواضع و خود كمتربيني مي‌دانست؛ هر چند در مسابقات سراسري كشتي دانشجويي كشور در سال 1352 مقام نايب قهرماني را تصاحب كرد و مدال نقره گرفت اما هيچ‌گاه كشتي را راهي براي رسيدن به مقام و مدال ندانست و به ذات كشتي انديشيد. تواضع و فروتني در وجود او موج مي‌زد؛ نشانه‌اي از غرور و خودبرتربيني در هيچ يك از حركات و سكنات او ديده نمي‌شد؛ او به نيروهاي تحت امر خود توصيه مي‌فرمود كه هنگام وارد شدن به مساجد يا ساير اماكن نهايت خشوع و تواضع را رعايت نمايند و در پايين‌ترين قسمت مجلس قرار گيرند. شهيد رحماني سپاه را به خاطر پول و ساير امكانات مالي نمي‌خواست؛ او سپاه را مكاني براي رسيدن به هدف مي‌دانست در غير اينصورت مي‌توانست با مدرك بالايي كه داشت در پر درآمدترين اداره‌ها استخدام شود. پس صرفاً هدف را در شهادت قرار داده و مي‌خواست كه با شهادت خود روحيه‌ي ايثار و مردانگي را در همرزمانش جاويد سازد و بر اين نكته تأكيد نمايد كه شهادت و جهاد يك مقوله جدانشدني هستند.



-1از روحانيون بزرگ و صاحب نام استان كردستان، نماينده استان در يك دوره مجلس خبرگان رهبري و نماينده مردم بيجار در دو دوره مجلس شوراي اسلامي.

2- يكي از شهرستان‌هاي استان كردستان با ارتفاع 1870 متر از سطح دريا و ملقب به بام ايران در فاصله 97 كيلومتري شمال سنندج و داراي مساحت 4203 كيلومتر مربع و جمعيتي بالغ بر 85367 نفر.

1- يكي از اساتيد دانشگاه علم و صنعت تهران كه در جريان تظاهرات بر عليه رژيم ستم‌شاهي در محوطه دانشگاه مذكور هدف گلوله عمال رژيم قرار گرفت و به شهادت رسيد.

1- يكي از شهرستان‌هاي استان آذربايجان غربي كه در شمال استان كردستان قرار دارد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده