شهيد مجيد لطفي چهره‌ي مظلومي داشت؛ نور و جاذبه‌ي عجيبي در چهره‌ي او موج مي‌زد؛ وقتي در صورت او خيره مي‌شدي صداقت و مهرباني را به ميهماني مي‌نشستي. از همان سال‌هاي كودكي، آثار حسن خلق، طهارت قلب و پاكي عقيده در سيماي او آشكار مي‌شد.

شهيد مجيد لطفي

(1365-1342 ه.ش)

شهيد مجيد لطفي در سال 1342 در روستاي ميرآبادعليا جزو دهستان شوي از توابع بانه به دنيا آمد. در سن 2 سالگي از نعمت پدر محروم شد و تحت سرپرستي مادر قرار گرفت. در سال 1348 به مدرسه رفت. تا پايان سال دوم مقطع دبيرستان به تحصيل ادامه داد. در سال 1359 از طريق اداره‌ي آموزش و پرورش شهرستان بانه طي يك اردوي جمعي متشكل از دانش‌آموزان بسيجي به اصفهان مهاجرت كرد و مدت 1 سال در يكي از دانشگاه‌هاي آنجا به فراگيري آموزش‌هاي نظامي، عقيدتي و غيره پرداخت. هنگامي كه از اصفهان بازگشت با همفكري و همكاري تعدادي از دوستان خود مبادرت به تشكيل پايگاه مقاومت بسيج در محل سكونت خود نمود و گروهي را به عنوان گروه‌ي ويژه‌ي ضربت راه‌اندازي كرد. به خاطر لياقت و شايستگي خاصي كه داشت به سرپرستي آن گروه منصوب شد. در سال 1362 فرماندهي گردان ضربت حضرت رسول(ص) بانه را پذيرفت و در سال 1364 فرمانده‌ي گردان جندالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان بانه شد. او بيشتر اوقات در تعقيب نيروهاي ضدانقلاب به سر مي‌برد و مي‌توان گفت در همه درگيري‌هايي كه در منطقه اتفاق مي‌افتاد با شوق و لذت خاصي شركت مي‌كرد. در همان سالي كه فرماندهي گردان جندالله سپاه بانه را پذيرفت به همراه گردان تحت امر خود به جبهه‌هاي مرزي سردشت اعزام شد و مدت 3 ماه در آنجا ماند. در دي ماه سال 1364 ازدواج كرد كه ثمره‌ي آن پيوند 1 فرزند دختر مي‌باشد. در تاريخ 7/4/65 هنگامي كه شهيد همراه چند نفر از همرزمان خود در روي تپه‌اي در اطراف روستاي سالك مستقر شده بودند پيرمردي با عجله جلو مي‌آيد و شهيد لطفي را مي‌خواهد، شهيد لطفي خود را به پيرمرد معرفي مي‌كند. پيرمرد به او مي‌گويد: يكي از اقوام من كه عضو گروهك‌هاي ضدانقلاب مي‌باشد به خانه من آمده است و مكرر به قرآن توهين مي‌كند و آن را مي‌سوزاند، به طوري كه من ديگر نتوانستم تحمل كنم و به پيش شما آمدم. شهيد لطفي به خاطر تعصب عجيبي كه به مقدسات اسلام داشت درنگ را جايز ندانست و همراه پيرمرد به طرف خانه‌اي كه او آدرسش را داده بود به راه افتاد. اما وقتي كه به نزديكي آن خانه رسيد تيراندازي شديدي شروع شد و در اين ميان يك تير به ناحيه‌ي چپ سينه او اصابت كرد و او به شهادت رسيد. مزار مطهر شهيد در گلزار شهداي شهرستان بانه مي‌باشد.

سيري در خصوصيات شهيد:

شهيد مجيد لطفي چهره‌ي مظلومي داشت؛ نور و جاذبه‌ي عجيبي در چهره‌ي او موج مي‌زد؛ وقتي در صورت او خيره مي‌شدي صداقت و مهرباني را به ميهماني مي‌نشستي. از همان سال‌هاي كودكي، آثار حسن خلق، طهارت قلب و پاكي عقيده در سيماي او آشكار مي‌شد. 4 سال داشت كه به فراگيري قرآن مبادرت نمود و 8 ساله بود كه آن را فراگرفت؛ او همواره تلاش مي‌كرد كه قرآني زندگي كند و از كوچكترين دستوري هم كه در قرآن به آن اشاره شده است سرپيچي نكند. سجده‌هاي طولاني و سرشار از خلوص او تعجب همگان را برمي‌انگيخت؛ دعا و نيايش از برنامه‌هاي زندگي او به شمار مي‌رفت. لحظه به لحظه زندگاني شهيد لطفي زيبا بود؛ تمام خصايص اخلاقي او بارز مي‌نمود و نمي‌توان خصيصه‌اي از خصوصيات اخلاقي او را به عنوان بارز معرفي كرد. بيش از اندازه متين و باادب بود؛ بسيار آرام و با متانت رفتار مي‌نمود؛ هيچ وقت با صداي بلند حرف نمي‌زد و بر سر كسي داد نمي‌كشيد. متواضع و فروتن بود؛ پست‌هاي بالا او را مغرور نمي‌ساخت و برعكس هرچه از نظر مسئوليتي بالا مي‌رفت بيشتر متواضع و سر به زير مي‌شد. نفوذ كلام عجيبي داشت؛ در تقويت روحيه‌ي بچه‌ها بسيار مؤثر بود؛ مهرباني و رفتار صميمانه او موجب مي‌شد كه جوانان زيادي جذب بسيج شوند و تا مرز شهادت پيش روند. شجاع و نترس بود؛ شجاعت و شايستگي او را نمي‌توان ناديده گرفت؛ همه كساني كه او را مي‌شناختند به شجاعت، مردانگي و لياقت او صحه مي‌گذارند؛ شجاعت مجيد ثابت شده بود. نيروهاي ضدانقلاب از او وحشت مي‌كردند و بعد از شهادت او از اينكه مانع محكمي را در مقابل خود دفع شده مي‌ديدند خوشحال بودند و جسورانه شادي مي‌كردند. او شيرين‌ترين لحظه‌ي زندگي خود را لحظه‌اي مي‌دانست كه در بحبوحه‌ي درگيري و مقابله با دشمن قرار مي‌گرفت؛ وقتي كه از درگيري برمي‌گشت نه تنها احساس خستگي نمي‌كرد بلكه با آب و تاب و شادي وصف‌ناپذيري به بيان چگونگي درگيري مي‌پرداخت كه اين خود نشان دهنده‌ روحيه‌ي عالي و شجاعانه او بود.

فرازي از وصيت‌نامه‌ي شهيد:

خدايا! اگر حكومت اسلامي نبود ما جوانان كجا مي‌توانستيم فيض شهادت و سعادت جهاد را پيدا كنيم و چطور مي‌توانستيم از من بودن به ما شدن صعود پيدا كنيم. خدايا! اگر انقلاب اسلامي نبود خودت آگاهي كه ما براي هميشه زير سلطه‌ي طاغوت و با نقشه‌هاي شياطين در درياي فساد و تباهي غوطه‌ور مي‌شديم.

جوانان عزيز! به خصوص جوانان كردستان! شما بايد بيش از همه قدر اين انقلاب و اين رهبر را بدانيد، زيرا فساد و تباهي دشمنان جمهوري اسلامي به خصوص گروهك‌هاي كافر را زياد ديده‌ايد پس بر شما واجب است كه براي پيروزي اسلام حداكثر تلاش را به كار ببريد (وجاهدوا في سبيل‌الله باموالكم و انفسكم) زيرا تنها راه سعادت ايمان، جهاد، شهادت است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده