نوید شاهد - برادر شهید "حسین‌علی اکبرزاده" نقل می‌کند: «خیلی دلش می‌خواست وضع روستا بهتر شود. آرزو داشت آب شیرین به روستا بی‌آید و جاده‌های بهتری ساخته‌شود. در این راه‌ها همیشه اولین داوطلب بود. برای جاده‌سازی در روستا، کمک‌های مردم را جمع می‌کرد ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید گران‌قدر دعوت می‌کند.

خاطره حسینعلی اکبرزاده

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید حسين‌علی اکبرزاده يكم تير ۱۳۳۲ در شهرستان دامغان ديده به جهان گشود. پدرش غلامعلی و مادرش جهان سلطان نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. كارگر شركت ذغال سنگ بود. سال ۱۳۵۶ ازدواج كرد و صاحب دو دختر شد. از سوی جهادسازندگی در جبهه حضور يافت. نهم آذر ۱۳۶۰ در بستان بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار وی در گلزار شهدای روستای مومن‌‏آباد زادگاهش واقع است. 


یا درس بخون یا بخند!

«بخوانیم و بخندیم.» این را حسین‌علی گفت و کتابی را که توی دستش داشت بیشتر باز کرد. معلوم می‌شد مطلبی نظرش را جلب کرده‌بود. پدرش برگشت و گفت: «یا درس بخون یا بخند!»

حسین‌علی گفت: «نه بابا! توی کتاب نوشته بخوانیم و بخندیم.» همه از این قضیه خنده‌مان گرفته‌بود. حسین‌علی مطلب را خواند و کلی خندیدیم.

(به نقل از مادر شهید)


رفیق نیمه راه

از چادر بیرون اومدم. حسین‌علی داشت وضو می‌گرفت. رفتم طرفش و احوال پرسی کردیم. خیلی خوشحال بود. گفت: «خدا یک دختر دیگه بهم داده؛ چهل روزشه.»

دستش توی دستم بود، می‌کشید که برود. عجله داشت که به جماعت برسه. با هم نماز خوندیم و بعد از کلی صحبت خوابیدیم. وقتی برای نماز صبح بیدار شدم سر جاش نبود. سراغش رو از بچه‌ها گرفتم. معلوم شد که برای جمع‌آوری پیکر شهدا رفته جلو.

با خودم گفتم: «ای رفیق نیمه راه!»

(به نقل از دختر شهید)


هلی‌کوپتر حمل شهدا

می‌خواستم مرخصی بی‌آم. هلی‌کوپتری که شهدا رو توی اون گذاشته‌بودن، داشت آماده پرواز می‌شد. رفتم و سوار شدم. توی هلی‌کوپتر شنیدم که چند تا از این شهدا دامغانی هستن. رسیدم دامغان، شنیدم حسین‌علی شهید شده. بعد فهمیدم که توی همون هلی‌کوپتر بوده.

(به نقل از دختر شهید)


آخرت، حساب‌هاتون از هم جداست

خیلی دلش می‌خواست وضع روستا بهتر شود. آرزو داشت آب شیرین به روستا بی‌آید و جاده‌های بهتری ساخته‌شود. در این راه‌ها همیشه اولین داوطلب بود. برای جاده‌سازی در روستا، کمک‌های مردم را جمع می‌کرد. به یکی از همسایه‌ها گفت: «برای جاده‌سازی کمک کن.»

او هم گفت: «برادرم کمک کرده.» حسین‌علی در جوابش گفت: «او برای خودش کمک کرده. تو هم اگه به فکر خودت باشی کمک می‌کنی. آخرت حساب‌هاتون از هم جداست.»

آن همسایه بلافاصله مبلغی را آورد و با احترام به ایشان داد.

(به نقل از برادر شهید)


منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی


شهیدی که برای جبهه رفتن، حقوق پرداخت می‌کرد؛ مروری بر زندگی شهید حسین‌علی اکبرزاده




برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده