نوید شاهد - در روستای ما بر سر چوپانی و گله داری اختلاف شدیدی پیش آمده بود، تا جایی که کار به نزاع و درگیری افتاد، عبدالرحمان برای اینکه غائله را بخواباند و صفا و صمیمیت را به اهالی روستا بازگرداند. یک سال مسئولیت چوپانی روستا را به عهده گرفت بدون اینکه هزینه‌ای دریافت کند. آنچه خواندید بخشی از خاطرات برادر شهید "عبدالرحمان مهربانی" است، شما را به مطالعه ادامه آن دعوت می‌کنیم.

به گزارش نوید شاهد کردستان؛ شهید عبدالرحمان مهربانی روز یکم دی ماه سال 1348 در روستای بناوچله از توابع شھرستان مریوان میان خانواده ای متدین و انقلابی به دنیا آمد.

کودکی

عبدالرحمان با پشت سر گذاشتن دوران کودکی به سن شش سالگی رسید و برای کسب علم و دانش راهی مدرسه شد. با هوش و استعدادی که از خود نشاند داده بود دوران ابتدایی را با موفقیت به اتمام رساند و عدم وجود امکانات آموزشی و تحصیلی او را از ادامه تحصیل بازداشت.

عبدالرحمان در سن 9 سالگی پدرش را از دست داد و در همان دوران کودکی با مشقت و رنج‌های ناخواسته آشنا شد.

خصوصیات اخلاقی

صفا و پاکی روستا او را چنان پرورش داده بود که در سالهای کودکی و نوجوانی هم اعتقاد و باورهای دینی و مذهبی، با رفتاری نیکو و مردم دوستی زندگی کرد.

ازدواج

وی با رسیدن به سن 18 سالگی برای خدمت مقدس سربازی اقدام کرد و در همان دوران با خانم فریده شریفی ازدواج کرد که ثمره این پیوند دو پسر به نام‌ھای سامان و آمانج است.

فعالیتهای سیاسی/ نظامی

عبدالرحمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به یاران امام (ره) پیوست و از ھمان نخستین روزھای پیروزی با عناصر ملحد و معاند ضدانقلاب به مقابله برخاست و به همین دلیل مورد آزار و اذیت گروهکها قرار گرفت.

با پاک سازی منطقه از لوث ضدانقلاب در تاریخ بیست و پنجم اسفندماه سال 1365به سازمان پیشمرگان مسلمان کورد پیوست تا پاسدار حرمت حریم دیانت باشد.

عبدالرحمان در صلابت، شجاعت و شھامت سرآمد بود و در عملیات و درگیریهای فراوانی، رو در روی ضدانقلاب ایستاد و در قلع و قمع آنان رشادت ھای بنظیری از خود نشان داد، پیوسته با آن ھا در حال مبارزه بود و ھیچ وقت در این مسیر احساس خستگی نمی‌کرد.

شهادت

وی سرانجام در غروب روز جمعه، یکم تیرماه سال 1375 در محور قهر آباد سقز همراه با شهید حاج هوشنگ ورمقانی در كمين نيروهای ضد انقلاب افتاد و در یک درگیری نابرابر پس از 45 دقيقه مبارزه شجاعانه با آنها به فيض عظيم شهادت نايل شد.

چوپانی (راوی: برادر شهید)

عبدالرحمان اسم و فامیل با مسما و درخور شان و شخصیتی داشت. چون هم رحم و هم مروتش را از صفت باری تعالی گرفته بود و هم مهربان بود.

در روستای ما بر سر چوپانی و گله داری اختلاف شدیدی پیش آمده بود، تا جایی که کار به نزاع و درگیری افتاد، عبدالرحمان برای اینکه غائله را بخواباند و صفا و صمیمیت را به اهالی روستا بازگرداند یک سال مسئولیت چوپانی روستا را به عهده گرفت بدون اینکه هزینه ای دریافت کند.

ازآن پس هیچگونه اختلاف و تنشی در روستا پیش نیامد و هر مشکلی را با مشورت و هم دلی رفع می‌کردند.

عبدالرحمان در بین اهالی روستا از جایگاه و مقام و منزلت اجتماعی خاص و ویژه ای برخوردار است و هنوز هم مردم روستا به او افتخار می‌کنند و به خود می بالند و از فراقش متاسف و ناراحتند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده