زندگینامه
در اطاعت امرامام و مقتدايش پادگان را ترك كرد و به صف مبارزان مسلمان پيوست و در اين راه به عنوان سربازي گمنام به مبارزه پرداخت...
نوید شاهد کردستان:

شهيد علي شريف­زاده

جهادگر شهيد، علي شريف ­زاده در سال 1335 در خانواده­اي مذهبي در روستاي چالاب از توابع شهرستان بيجار ديده به جهان گشود و در محيط پاك و بي آلايش خانواده و هواي مصفاي روستا گل وجودش شكوفا شد و پس از طي دوران طفوليت در زادگاهش قدم به مدرسه گذاشت، تا بياموزد و آيندگان را راهنما و دلالتي برخير و سعادت باشد. علي توانست با موفقيت مقطع ابتدايي را به پايان برساند و با آنكه عطش علم و دانش در وجودش شعله مي­كشيد واو را به سوي كمال در امر آموزش سوق مي­داد، اما ديو فقر پنچه در پنجه­ ي او افكند و بناچار علي در اين مصاف مغلوب شد و به دليل مشكلات اقتصادي تحصيل را ترك كرد و به كار كشاورزي روي ­آورد و پس از چند سال كار در اين عرصه، به عنوان پيمانكار به اجراي پروژه­ هاي مختلف پرداخت.

علي در سال 1356 به خدمت سربازي اعزام گرديد و پس از چند ماه خدمت، در اطاعت امرامام و مقتدايش پادگان را ترك كرد و به صف مبارزان مسلمان پيوست و در اين راه به عنوان سربازي گمنام به مبارزه پرداخت و تا روزپيروزي انقلاب در اين ميدان مردانه ماندگار شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي برای ادامه ­ي خدمت راهي پادگان شد و با افتخار سربازي انقلاب اسلامي اين دوران را به پايان رسانيد.

علي پس از اتمام خدمت سربازي،در لبيك­ گويي به پيام امام راحل مبنی برتشكيل جهادسازندگي، صادقانه وارد اين نهاد انقلابي شد و عاشقانه در راه آباداني و عمران كشور فعاليت خود را آغاز كرد.

با آغاز تهاجم رژيم بعثي عراق به ایران اسلامي، در سال 1359، علي بدون درنگ داوطلبانه عازم دفاع از مرزهاي کشور شد و چند ماهي را در مصاف با خصم زبون به سربرد.

او پس از برگشت از جبهه، مجدداً فعاليت­هاي خود را در جهادسازندگي شروع كرد و شبانه ­روز در راه آباداني و عمران منطقه تلاش مي­كرد و صادقانه و بي ادعا در زدودن آثار فقر از چهره ­ي اين ديار با تمام وجود می کوشید.

علي هر بار كه برادرش به او مي­گفت: اگر در جبهه تو دچار مشكل شدي، من چه جوابي را به مادرم بدهم؟ مي­گفت: اگر من شهيد شدم و برنگشتم،تو يك زمينه­ سازي بكن و بتدريج قضيه را به او بگو، ولي كاري نكني كه مادر ناراحت شود و يا خداي نخواسته آسيبي ببيند.

علي در اقامه ­ي نماز اول وقت هميشه علي وار عمل مي­كرد و لذت اين نماز را وصف ناشدني بيان می كرد و مي­گفت: نمازي كه انسان را به معرفت و شهود نرساند، نماز نيست.

او تحمل شدايد را براي بقاي انقلاب يك ضرورت مي­دانست و همه را سفارش مي­كرد كه از سختي­ها نهراسيد تا به شاهد فتح و پيروزي برسيد. عقب­نشيني ما در دفاع از انقلاب، يعني دشمن كامي و اين امر از مسلمانان معتقد بسيار بعيد است، لذا بكوشيد تا انقلاب را به نقطه ­ي نهايي آن برسانيد.

برخوردهاي مؤدبانه و رفتار توأم با محبت و صداقت ايشان، برگ برنده­اي بود در دست علي كه همه از ديدن اين سلوك او منقلب مي­شدند، بالاخره علي پس از سال­ها انتظار در روز هفدهم ارديبهشت ماه سال 1361 در مصاف با عناصر ضد انقلاب در منطقه ­ي گازرخانی كامياران در آبي آسمان لطف دوست به پرواز درآمد تا خبر نصرت جنود حق را به ملكوتيان نويد دهد.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده