خاطره
چهارشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۱۳
خواست خدا بود که ضدانقلاب موفق نشد و من هم دست ها و صورتم بشدت سوخت.
نوید شاهد کردستان:

شهید عبدالله ملک محمدی


فرزند: علی مراد

ولادت: ۲ ̷ ۴ ̷ ۱۳۰۸

محل ولادت: روستای عنبربزان سنندج

شغل: پاسدار

تاریخ شهادت: ۲۳ ̷ ۱۱ ̷ ۱۳۶۱

محل شهادت: روستای حسن آباد سنندج

نحوۀ شهادت: درگیری با ضدانقلاب- اصابت گلوله

محل دفن: گلزار شهدای سنندج


عبدالله ملک محمدی، فرزند علی مراد و طلعت در روستای عنبربزان سنندج دیده به جهان گشود. پدر و مادرش با درآمد اندک کشاورزی در آن دوره، زندگی خود را تامین می کردند. عبدالله دارای سواد قرآنی بود و از کودکی تن به کار و زحمت در روستا سپرد.

در سال ۱۳۴۵ تشکیل زندگی مشترک داد که حاصل آن چهار فرزند ( دو پسر و دو دختر) است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیدایش گروهکهای ضدانقلاب در کردستان، با نیت دفاع از دین مبین اسلام و نظام نوپای اسلامی که حامی و پشتیبان مستضعفان بود، به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد به صفوف سپاه پاسداران پیوست.

با وجود این که سن و سالی از او می گذشت، اما در درگیری ها و عملیات های پاکسازی فراوانی فعالانه شرکت نمود. سرانجام در جریان درگیری با عوامل استکبار و اصابت گلوله به فیض شهادت نائل گردید.

شکست نقشه ضد انقلاب

همسرم شهید عبدالله ملک محمدی به دلیل عشق وعلاقه ای که به نظام جمهوری اسلامی داشت، به عنوان پیشمرگ مسلمان وارد سپاه پاسداران شد. در عملیات های زیادی شرکت کرد. آن زمان ضدانقلاب جنایات و ظلم را به اوج رسانده بود. در همان سال های اول پاسدار شدن وی اذیت و آزار ما توسط گروهکها شروع شد. مرتبا جلوی خانه می آمدند تا او را به شهادت برسانند. اما ما او را پنهان می کردیم و پیدایش نمی کردند. یک بار با دست وصورت سوخته ازمأموریت برگشت. تا مدت ها مجروح بود. شهید عبدالله نقل کرد که : برای مأموریت از روستای توریور به کیلانه رفته بودیم. از ضدانقلاب ظاهرا خبری نبود. در منزل یکی از اهالی روستا بودیم که بوی سوختگی آمد. خبر نداشتیم که ضدانقلاب ما را محاصره کرده و دور تا دور خانه، بنزین زیادی ریخته اند و آتش زده اند که ما در داخل خانه زنده زنده کباب بشویم. خواست خدا بود که ضدانقلاب موفق نشد و من هم دست ها و صورتم بشدت سوخت.

از خاطرات خانم قشنگ مرادی، همسر شهید

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده