زندگینامه
این ها نمی خواهند منطقۀ کردستان روی آرامش ببینند. این ها حتی اجازه ندادند رفراندم در کردستان برگزار شود...
نوید شاهد کردستان:

شهید ابراهیم الله مرادی


فرزند: توفیق

ولادت: ۶ ̷ ۲ ̷ ۱۳۱۵

محل ولادت: روستای شالی شل دیواندره

شغل: کارمند جهاد سازندگی

تاریخ شهادت: ۴ ̷ ۱۱ ̷ ۱۳62

محل شهادت: دیواندره

نحوۀ شهادتک ترور توسط ضدانقلاب

محل دفن: گلزار شهدای دیواندره


ابراهیم، فرزند توفیق وفاطمه درخانواده ای کشاورز دیده به جهان گشود. درسن هفت سالگی به یادگیری قرآن کریم اهتمام ورزید و همواره با این کتاب حیات بخش مأنوس بود. درجوانی ازدواج نمود که ثمرۀ آن نه فرزند ( چها پسر و پنچ دختر) است.

وی به میرزا ابراهیم شهرت داشت که ابتدا از طریق کشاورزی و بعد هم شغل خیاطی زندگی خانواده اش را اداره می کرد.

با پیدایش گروهکهای ضدانقلاب، به هواداری از اسلام و نظام نوپای اسلامی پرداخت.

پس از پاکسازی شهر دیواندره، همراه سه تن ازفرزندانش درسپاه پاسداران فعالیت نمود.

حاج ابراهیم به عنوان مسئول تحویل حقوق خانواده های شهدا و همچنین تعاون در امور سرکشی به این خانوده های معزز در دیواندره فعال بود.

بعد ها با پیشنهاد بخشدار وقت دیواندره به عنوان جهادگری سخت کوش درجهاد سازندگی به خدمت مشغول شد.

سرانجام درحالیکه در بیمارستان بستری بود، توسط ضدانقلاب ربوده شد و در خارج شهر دیواندره با اصابت گلوله به شهادت رسید.

سنگر ساز بی سنگر

با پیروزی انقلاب همۀ ما مخصوصا حاجی خوشحال بودیم و شیرینی پخش می کردیم. اما این شادی زیاد دوام نیاورد و استکبار عوامل خودش را با نام احزاب و گروهکها و شعار های حمایت و دفاع از حقوق کارگر و محرومان به اذیت و آزار مردم مسلمان کرد می پرداختند. حاجی می گفت : این ها نمی خواهند منطقۀ کردستان روی آرامش ببینند. این ها حتی اجازه ندادند رفراندم در کردستان برگزار شود. پس از پاکسازی اکثر شهر های کردستان، ترور ها و بمب گذاری هایشان شروع شد. حاجی که تا آن موقع با سپاه پاسداران همکاری می کرد، به توصیۀ شهید بهزاد همتی، بخشدار دیواندره، وارد جهاد سازندگی شد. چندین بار حاجی را تهدید به مرگ کردند. اگر قرار بود مثلا جهاد سازندگی برای روستا جاده بکشد بلافاصله ضدانقلاب ماشین های راهسازی را آتش می زدند. دست ضدانقلابیون به حاجی نمی رسید تا اینکه با نقشه ای شوم حاجی را که به علت بیماری در بیمارستان بود، در حالیکه سرم وصل شده به دستش را با خشونت جدا می کنند، به رگبار بسته و به شهادت می رسانند.

از خاطرات خانم ظریفه امینی زاده، همسر شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده