خاطره
چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۹
همسرم پشت فرمان و با گلولۀ ضد انقلاب شهید شده است. عروسی و شادی در عرض چند دقیقه تبدیل به عزا و شیون شد و تا ابد تلخ ترین خاطره را برایمان به وجود آورد. ..
نويد شاهد كردستان:


شهید معظم علی محمدی

علی محمدی، فرزند خداکرم و عزیزه، مورخه دوم خرداد ماه سال یکهزارو سیصد و بیست و سه در روستای دره باغ محورکامیاران و در میان خانواده ای زحمت کش دیده به جهان گشود. پدر و مادرش کشاورز و دامدار بودند. دوران کودکی اش را در محرومیت سپری نمود و با رسیدن به سن مدرسه، به دلیل نبود امکانات تحصیلی در آن دورۀ روستا، از نعمت یاد گیری سواد بی بهره ماند و در کنار پدرش تن به کار سخت روستا سپرد. در سن جوانی تشکیل زندگی مشترک داد که حاصل آن هشت فرزند(یک پسر و هفت دختر) است.

پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری پیر جماران حضرت امام خمینی (ره) احزاب و گروهکهای ضد انقلاب ، کردستان را میدان تاخت و تاز خود قرار داده و دست به آزار و اذیت و کشتار مسلمانان هوادار انقلاب و نظام اسلامی زدند. در این شرایط بحرانی، علی همواره دوست و یاور رزمندگان اسلام ماند و از هیچ کوششی در راه کمک به آنان کوتاهی نکرد. سرانجام در تاریخ ۷ ̷ ۵ ̷۱۳۶۲ در حالیکه مراسم عروسی دخترش بود، هنگام جابجایی تعدادی از رزمندگان اسلام و حفاظت از جان آن ها با ماشین شخصی خود و در نزدیکی روستا، هدف اصابت گلولۀ ضد انقلاب قرار گرفت و به فیض عظمای شهادت نائل گشت. پیکر مطهر شهید علی محمدی توسط مردم اندوهگین روستا تشییع و در زادگاهش به خاک سپرده شد. وی دومین شهید خانواده است و برادش سعید نیز در سال ۱۳۵۹ با ترکش خمپارۀ ضد انقلاب شهید شده است.

 از خاطرات خانم رضیه حیدری، همسر شهید :

روز عروسی دخترمان بود. مهمانان زیادی را برای صرف نهار دعوت کرده بودیم که تعدادی از رزمندگان سپاه وارد روستا شدند. فرماندۀ آن ها مرحوم حاجی میکائیل حمه گلانی بود که همسرم ارادت خاصی به ایشان داشت.

بلافاصله آن ها را برای صرف نهار دعوت کرد. پس از صرف نهار حاجی همراه بقیه رزمندگان خواستند بروند که همسرم مانع شد و گفت چند روزی است که این اطراف درگیری است و ضد انقلابیون همین اطراف روستا هستند و ممکن است به کمین آن ها بیفتید. من با مینی بوس خودم شما را می برم. من یواشکی گفتم عروسی دخترمان است. این کار درستی نیست ولی گوش نکرد. آن ها را سوار کرد و هنوز مسافتی نرفته بودند که تیر اندازی شروع شد و چند دقیقه بعد خبر آوردند که همسرم پشت فرمان و با گلولۀ ضد انقلاب شهید شده است. عروسی و شادی در عرض چند دقیقه تبدیل به عزا و شیون شد و تا ابد تلخ ترین خاطره را برایمان به وجود آورد.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده